شکست خوردن در زندگی
شکست خوردن در زندگی
شکست خوردن در زندگی _ اکثر آدمها در طول زندگیشان بارها به نحوی دچار شکست و عدم موفقیت شدهاند، و لحظات سخت و دشوار شکست را تجربه کردهاند، و آن را پشت سر گذاشتهاند، یا مزه تلخ آن را چشیدهاند. من هم شکستهای بسیار بدی را در زندگی تجربه کردهام ، و میدانم تا چه اندازه دردناک و آزاردهنده است، و همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد. مطمئنا شکست، ردپاهایش را در زندگیام به جا گذاشت، و این به سادگی ماندن اثر یک زخم عمیق نبود.
التیام آثار شکستهایم خیلی طول کشید، اما در آن میان، به فهم و درک مهمی رسیدم، تقریبا همان چیزی که سایر افراد هم بعد از شکست به آن پی میبرند. این را هم فهمیدم که راههای زیادی برای غلبه بر شکست و رسیدن به اهدافمان وجود دارد. اما همهی این راهها، نیازمند ایجاد یک تحول اساسی در طرز فکر هستند.
لازم است به زندگی با نگاه خاصی بنگرید و افکارتان را در جهت درستی هدایت کنید و بذر موفقیت را بکارید تا در آینده محصولش را برداشت کنید. اما باید راههایی را نیز برای غلبه بر شکست یاد بگیریم. پس با ما همراه باشید با برسی موضوع شکست خوردن در زندگی.
احساس شکست در زندگی
بیشتر ما حتی تا حدی با حس محتاط بودن نسبت به کلمه «شکست» بزرگ می شویم. چون شکست «درد» دارد. دستکم تجربهی آزاردهندهای است؛ چیزی که خیلی از ماها، تمام تلاشمان را میکنیم تا با آن روبهرو نشویم. یه وقتایی تأثیرات یک شکست میتواند تا مدتهای طولانی باقی بماند و در ذهن ما، رد پایش را به جا بگذارد؛ و یک مانع ذهنی ایجاد کند؛ که باعث شود در سالهای بعدی زندگی، به سختی بتوانیم بر آن غلبه کنیم.
اصولا، هر کس تلاشی بکند، و شکست بخورد غمگین می شود. شکست معمولا مساوی با از دست رفتن یک موقعیت است. وقتی شکست میخوریم، معمولا به فکر فرو میرویم، به دنبال معنای جدیدی برای زندگیمان میگردیم و جوابها و راهحلهای ممکن و بالقوه را برای رسیدن به اهدافمان بررسی و کشف میکنیم.
در حقیقت، شکست بخشی ضروری از مسیر رسیدن به اهدافمان است. شکست، به عنوان نوری هدایتکننده در زندگی عمل میکند و مانند آب و خاک که فرسایندههای مهربان طبیعت هستند؛ آبدیدهمان میکند و نقش مهمی در بهبود تکتک فعل و انفعالات بعدی و جریان زندگیمان دارد. شکست خوردن در زندگی
نکته:
هر چقدر هم که در مورد اهمیت شکست در زندگی دلیل و برهان بیاوریم، در مواجهه با آن، آنقدر درگیر ناراحتیهایش می شویم، که به سختی میتوانیم منفعتی در آن ببینیم. وقتی تمام آن چیزی که از شکست میبینیم و درک میکنیم، درد و شکنجه است، غلبه بر شکست برای رسیدن به اهداف و آرزوها دشوار میشود.
اما برای تغییر اثر شکست در زندگی و تبدیل آن به موقعیتی مثبت و پربازده راه هایی وجود دارد، که در ادامه، به این راه ها اشاره می کنیم:
عوامل شکست در زندگی
ناکامی یعنی نرسیدن به آرزوها و اهداف. ناکامی به دو طریق حاصل می شود:
1 – یکی نرسیدن به اهداف منطقی
2 – انتخاب اهداف غیرمنطقی و غیرممکن
شرایط امروز جامعه ما، همه را وادار می کند سعی کنند از دیگران جلو بیفتند. اکثر مردم می خواهند بالاتر از متوسط باشند؛ و مخصوصاً پایین تر از متوسط نباشند. اما بر اساس پیش بینی های آماری، نیمی از ما باید از نظر هوش، تیپ، قد و درآمد زیر متوسط باشیم.
موفقیت، حاصلِ استفاده از الگوها و روش های مناسب و صرف وقت است. آدم های ضعیف مدام فکر این هستند که چطور شکست نخورند! هیچ ربطی هم به سختی یا آسانی کار ندارد. آدم های موفق بیشتر به خوب انجام دادن کار و کسب تجربه فکر می کنند، ولی آدم های ضعیف مدام فکر نتیجه هستند.
دسته اول از کارهای سخت استقبال می کنند چون دنبال یاد گرفتن هستند. این ها پس از هر شکست می گویند :” این دفعه را باختم ولی در عوض تجربه کسب کردم! دفعه بعد از روش دیگری استفاده خواهم کرد”
تلاش و آموزش، کارآیی را افزایش می دهد. پس، بهتر است از این روش استفاده کنیم و به جای خودخوری حاصل ازشکست خوردن در زندگی، مسئولیت قبول کنیم. نه اینکه خودمان را سرزنش کنیم. و یادمان باشد، همیشه و در همه جا، پشتکار، تعهد، و تلاش نتیجه میدهد.
ارزشمندِ، آسان یا آسانِ بی ارزش…!
ما آدمها در دنیای امروز دوست داریم فورا به نتیجه برسیم و راضی شویم؛ چیزهایی را میخواهیم و فورا هم میخواهیم! وقتی میتوانیم هر چیزی را که میطلبیم بدون معطلی به دست بیاوریم، چرا باید صبر کنیم؟! از فستفودها گرفته تا دسترسی به اینترنت پرسرعت، باعث شده ناشکیبایی و عدم تحمل ما برای هر چیزی روز به روز بیشتر شود، بنابراین عجیب نیست که شکست تا این اندازه آزارمان دهد.
ما آنقدر به گرفتن نتایج فوری عادت کردهایم که درک نمیکنیم برای رسیدن به هدفی قابل توجه و چشمگیر، تا چه حد کار و تلاش و پشتکار لازم است. به مقصد رسیدن زمانبَر است، اما طی این زمان و همانطور که مسیر رسیدن به هدف را طی میکنیم، شخصیتمان ساخته میشود و به شناختهای جدید دست مییابیم، حتی شاید معنای عمیقتری در زندگیمان کشف کنیم.
شکست، فرصت غلبه بر ترسها
گاهی وقتها، شکست به خودی خود دلیل ترس افراد نیست؛ بلکه این ترس از شکست است که آنها را از اقدام باز میدارد. غلبه بر شکست، فرصتی است تا ترسهایتان را کنار بزنید؛ فرصتی برای چیره شدن بر میل درونی که میگوید: فرار کن و در گوشهای با خودت تنها باش.
الگوی درد – لذت (pain-pleasure paradigm)، کاملا واقعیت دارد. ما همیشه برای اجتناب از ناراحتی و درد، بیشتر تلاش میکنیم تا برای به دست آوردن خوشی و لذت. اما اگر بتوانیم این درک و تمایل را تعدیل کنیم و برای رسیدن به اهداف خود بر ترسهایمان غلبه کنیم، یک دگرگونی و تحول روی خواهد داد؛ یک احساسِ شگفتانگیز و باورنکردنی. که نتیجهی این تغییر بوده، و تجربهای است پرارزش، که مسیر رسیدن به اهداف را برای تمام عمر، هموار میکند.
واضح است که بعضی از دلائل شکست، بهانه هستند. خود کم بینی هم چیزی شبیه به همین است، اما قبل از عمل بروز می کند. بهانه هایی که زیاد استفاده می شوند از این قرار است: خسته ام ، مریضم، عصبانیم، آماده نیستم و … این بهانه ها در کوتاه مدت اضطراب و ناکامی حاصل از شکست را تخفیف می دهند، اما در دراز مدت موجب کاهش اعتماد به نفس و افزایش ترس می شوند.
از شکست تا موفقیت
هرچند شکست میتواند دشوار باشد، اما زمان خوبی برای جستوجوی نشانههاست، زیرا موفقیت سرنخهایی دارد. دنبالشان بگردید تا پیدایشان کنید. در هر زمینهای که تلاش میکنید و هر هدفی که دارید، دنبال کسانی بگردید که موفقیتهایشان، الگوی شماست. سپس جستوجو کنید تا کلیدها را پیدا کنید. این افراد موفق چه کردهاند؟ چقدر طول کشیده است تا به مقصدشان برسند؟ چند بار شکست خوردهاند؟
مردم معمولا باور نمیکنند که بیشتر افراد موفق، بارها و بارها شکست خوردهاند، اما قابل توجهترین وجه تمایزشان این است که هرگز دست از تلاش برنداشتهاند. این، بزرگترین تفاوت افراد موفق با افراد ناموفق است. موفقترینها، روحیهی سرسختی در تسلیمناپذیری و پشتکار دارند.
نکته:
منفیبافها همیشه با تمام توانشان در اطرافتان هستند تا از دید خودشان از شما انتقاد کنند. اما شما به آنها گوش ندهید. حرفها و غُر زدنهایشان را نشنیده بگیرید تا بتوانید به شکستتان به چشم یک تجربهی ارزشمند نگاه کنید. سرتان گرم زندگی خودتان باشد و از تماس با این افراد دوری کنید.
متن شکست خوردن در زندگی
بعد از هر شکست از خود بپرسید: ” حالا خودمانیم، خدا وکیلی تقصیر کی بود؟ حالا باید چه کار کنم؟ ” هیچ آدم عاقلی دنبال دلایلی که قابل اصلاح نیستند، نمی گردد. هیچ رفتاری هم تک عاملی ( وراثت، غریزه، فیزیولوژی و …) نیست. اکثر رفتارها قابل اصلاح هستند، پس اهمیت آموزش را فراموش نکنید.
برای این که کسی قهرمان شود از سن قبل از مدرسه روزی حدود هشت ساعت تمرین می کند. طبعا اگر این قهرمان برادر دوقلویی داشته باشد که تمرین نکرده باشد، هرگز به موقعیت او نخواهد رسید. آدم ها خیلی بیشتر از آنچه فکر می کنند توان یاد گرفتن دارند و بدانیم که دلیل اکثر شکست ها کم کاری و عدم آموزش است. غالباً آدم ها آخرین حد توانایی خود را نمی دانند چون هرگز سعی نکرده اند به آن حد نزدیک شوند.
نگاهتان کاملا واقعبینانه باشد تا از اتفاقی که افتاده است درس بگیرید و از این عبرت و آگاهی برای ارتقای خودتان و تلاش دوباره استفاده کنید. درست مثل کسی که از بیرون به ماجرا نگاه میکند، به شکست و عدم پیروزیمان بیطرفانه و واقعبینانه بنگریم. شکست خوردن در زندگی
حرف پایانی شکست خوردن در زندگی
فراموش نکنید، در زندگی هر فردی ممکن است اتفاقاتی رخ دهد که طبق میل و خواسته خود شخص نباشد، اما پذیرش شکست در زندگی و غمگین نشدن می تواند یک موفقیت بزرگ محسوب شود.
اتفاقاتی که بر خلاف مسیر موفقیت پیش می رود و شما را به نحوی از رسیدن به مقصدتان دور می کند. گاهی بعضی شکست ها بسیار تلخ و ناراحت کننده است و تمام انرژی صرف وضعیت شکست می شود. در این مراحل تمرکز به طور کلی از بین می رود و می توان گفت سرعت حرکت زندگی انسانها کند می شود. افرادی که می توانند در این مراحل شاد باشند و انرژی خود را بر روی یک نکته مثبت متمرکز کنند، موفق می شوند.
هر روز در آینه به خودتان نگاه کنید و بگویید: «من مسئول هستم.» البته که نمیتوانید روی همهی جنبههای زندگی خود تمرکز داشته باشید، اما اینطور هم نیست که کلا هیچ تمرکزی نداشته باشید، بلکه در قبال شادی و موفقیت خود مسئول هستید. در واقع، این طرز فکر شماست که میتواند روحیهتان را تقویت کند و شما را به اوج موفقیت ببرد یا بیانگیزه کند و باعث شکست خوردن در زندگی شود.
منبع مدیریت استراتژیک بدن