کتاب ماندن در وضعیت آخر
کتاب ماندن در وضعیت آخر
کتاب ماندن در وضعیت آخر : راهنمای مقابله با احساسهای بد و ایجاد احساسهای خوب ؛ (Staying O.K.: How to Maximize Good Feelings and Minimize Bad Ones)، کتابی در زمینه روانشناسی و خودشناسی با موضوع تحلیل رفتار متقابل که توسط تامس ای. هریس (Thomas Anthony Harris) روانشناس و امی بی. هریس(Amy Bjork Harris)، همسر او که به تدریس و روزنامه نگاری در آمریکا می پردازد، نوشته شد. کتاب ماندن در وضعیت آخر را نویسنده بزرگ و نام آشنای کشورمان، زنده یاد اسماعیل فصیح ترجمه، و انتشارات نشر نو ، برای بیست و نهمین بار، آن را چاپ و روانه بازار کرده است.
کتاب ماندن در وضعیت آخر به نوعی ادامه ” کتاب وضعیت آخر (Staying Ok)” می باشد که در اولین چاپ با نام ” کتاب خوب ماندن ” به همگان معرفی شد. در این کتاب مباحث اصلی مطرح شده توسط تامس هریس، در رابطه با نحوه ی برخورد با مسائل و شرایط مختلف در زندگی است، و اینکه چگونه می توانیم احساسات بد را از زندگی خود حذف کنیم و اجازه پیشروی به آن را در افکارمان ندهیم، و احساس خوب را در لحظه لحظه ی زندگی خود جایگزین کنیم، تا بتوانیم با حسی خوب، زندگی شاد و سرشار از آرامش را خلق کنیم.
در این کتاب نویسنده سعی کرده است تا راه هایی را برای ماندن در وضعیت بُرد _ بُرد، یا همان حالت من خوب هستم _ شما خوب هستید، ارائه بدهد؛ و البته در این بین راه هایی را هم برای یک والد خوب بودن و به قول خودش ساختن بچه ها نشان داده است، که برای همه پدران و مادران دلسوز مفید واقع شود.
علت انتشار کتاب ماندن در وضعیت آخر
همانطور که اشاره شد این کتاب در ادامه کتاب «وضعیت آخر یا (من خوب هستم، شما خوب هستید)» امی و تامس هریس، و به درخواست مخاطبانی نوشته شده است که خواهان اطلاعات بیشتری درباره اصول «تحلیل رفتار متقابل» بودند .در واقع، کتاب «وضعیت آخر»، راهنمایی درباره تحلیل رفتار متقابل بود، که میلیونها نسخه از آن فروش رفت و به زبانهای زیادی ترجمه و برای نابینایان نیز به خط بریل نوشته شد.
نکته:
همینجا توصیه میکنیم که اگر این اثر را نخواندهاید حتما پیش از کتاب حاضر و یا در کنار « ماندن در وضعیت آخر » آن را بخوانید چرا که در برگیرنده جزئیاتی اصولی است که کتاب حاضر بر اساس آن بنا شده است. البته ناگفته نماند که خلاصه مباحث کتاب اول در کتاب حاضر و در فصل اول برای شما مرور میشود.
درباره کتاب ماندن در وضعیت آخر
نویسندگان در این کتاب، اصول «تحلیل تبادلی (تحلیل رفتار متقابل)» را با ذکر مثالهایی ساده و فهمیدنی به روشنی توصیف کرده و آن را به طرزی ماهرانه و اندیشمندانه، به ملاحظاتی گستردهتر، مانند ارزشهای اخلاقی، ارتباط دادهاند.
کتاب ماندن در وضعیت آخر درباره دوستداشتن، و حرفزدن، و گوشکردن، و خواستن، و دادن، و گرفتن، و تعیین مقصد، و لذّت بردن از سفر زندگی با شما سخن میگوید و در هر سنی که باشید، این کتاب را آموزنده و سودمند و لذتبخش خواهید یافت. کتاب وضعیت آخر حاصل همۀ پژوهشها و جستوجوهای سیسالۀ طبابت تامس آنتونی هریس (۱۹۹۵-۱۹۱۰)، بهعنوان روانپزشک و روانکاو آمریکایی، و همسرش امی ب. هریس ( -۱۹۲۹)، به عنوان سخنران و روزنامهنگار بود.
شور و هیجان پیامد انتشار آن کتاب حکایت از تأثیر واقعی آموزههای آن داشت. پس از آن هزاران نامه از سوی افراد مختلف، از گروهها و طبقات متفاوت جامعه و حرفهها و عقاید گوناگون به او رسید که حاکی از تأثیر مثبت این دستاورد روانپزشکی است. نویسندگانِ نامهها، همچنین در پی اطلاعات و توضیحات بیشتر در آن باره بودهاند. مطالب کتاب حاضر پاسخی به آن پرسشهاست و نیز شامل پیشنهادهای شرکتکنندگان در سمینارهایی است که آنها برگزار کردهاند.
ساختار کتاب ماندن در وضعیت آخر
همانطور که در بالاتر گفته شد، کتاب ماندن در وضعیت آخر به نوعی ادامه ی کتاب وضعیت آخر می باشد. در کتاب وضعیت آخر با رویکرد تحلیل رفتار متقابل، نگرشی جدید در برخورد با زندگی خود و دیگر افراد به شخص آموزش داده شد که با استفاده از آن بتواند به جای دریافت احساس بد، احساس خوب را از هر اتفاق و برخورد در زندگی دریافت کند.
در کتاب ماندن در وضعیت آخر نیز به فرد آموزش داده خواهد شد که چطور می تواند خود را به گونه ای تربیت کند تا این احساس خوبی که به آن دست یافته است را حفظ نماید و در ادامه مسیر زندگی خود کماکان به همراه آن حرکت نماید.
«من خوبم و تو خوبی. اما احساس خوبی ندارم!».
این مفهومی است که کتاب با آن آغاز میشود. کتاب با فرایند ردیابی احساسات ادامه پیدا میکند و کمک میکند که احساسات خود را در رابطه با خود و دیگران، بهتر مدیریت و کنترل کنیم.
کتاب به واقعیت های مختلفی در حوزه احساس انسانی می پردازد. اینکه احساسات برای هر فردی منحصر به فرد است. اگر چه ما از واژهها برای بیان آنها استفاده میکنیم، اما معنای «غم» برای من، ممکن است با معنای «غم» برای تو متفاوت باشد.
ریختن احساسات در قالب کلمات، مانند تلاش برای تبدیل یک نقاشی بزرگ، به یک قطعهی موسیقی است. اگر چه چنین کاری، قابل تصور است، اما باید به خاطر داشته باشیم که بخشی از اطلاعات و دادهها در این میانه به دست فراموشی سپرده میشوند. تام هریس در کتاب ماندن در وضعیت آخر به ما یادآوری میکنند که احساس ها نه خوب هستند و نه بد! آنها فقط واقعی هستند؛ همین. تنها راه تغییر احساسات، شناخت منشا آنها و واقعیت پشت آنهاست.
راهنمای مقابله با احساسهای بد و ایجاد احساسهای خوب
هریس، هر نوع رفتاری را که از انسان سر می زند، نوعی افشاگری می داند. چیزی که باعث میشود نگرش و احساس ما، برای دیگران آشکار شده یا لااقل نشانههایی از آنها پدیدار شود.
گفتگوی درونی، مفهوم دیگری است که در کتاب ماندن در وضعیت آخر، مورد توجه قرار میگیرد و به مثالهای مختلفی از آن اشاره میشود.
هدف کتاب ماندن در وضعیت آخر ، که ادامه منطقی کتاب وضعیت آخر است، و ۱۶ سال پس از آن نوشته شده، استفاده از ابزار «تحلیل رفتار متقابل» برای مقابله با احساسهای بد و ایجاد احساسهای خوب است. چرا که احساسهای خوب انرژی لازم را برای تجدید قوا در سفر زندگی فراهم میسازد. به نظر میرسد کتاب ماندن در وضعیت آخر در مقایسه با کتاب وضعیت آخر، برای خوانندهای که در مراحل اولیه آشنایی با این دانش است، سادهتر قابل درک باشد.
اما «تحلیل رفتار متقابل» چیست؟
تحلیل رفتار متقابل (Transactional Analysis) در حقیقت یک سیستم طراحی شده توسط اریک برن می باشد. با استفاده از این رویکرد، می توان به درک و تحلیل رفتار افراد پرداخت. همچنین، این مِتُد، با رشد روز افزون علم روانشناختی، با کارآمدی خود ثابت کرده است که می تواند افراد را به درکی از رفتار خود و رفتار دیگران در زندگی برساند.
کودک، والد، بالغ، سه تیپ شخصیتی مطرح شده در کتاب ماندن در وضعیت آخر می باشد که در تحلیل رفتار متقابل (TA) به سه شخصیت و نحوه ی برخورد آن ها اشاره می کند.
کودک
این شخصیت، رفتاری مانند دوران کودکی ما دارد، عجولانه تصمیم می گیرد و رفتار هایی بدون منطق از خود بروز می دهد. در برابر بعضی شرایط و اتفاق ها همان واکنشی را دارد که یک کودک می تواند داشته باشد.
والد
همان شخصیت رفتاری است که فرد به طور ناخودآگاه از پدر و مادر و شیوه ای که آن ها در برخورد با شرایط مختلف از خود بروز می دادند تقلید کرده و همان رفتار را دارد.
بالغ
شخیت رفتاری بالغ در حقیقت با توجه به اطلاعات موجود، تجزیه و تحلیل می کند و به تصمیم گیری منطقی می پردازد و در نتیجه یک رفتار صحیح از خود نشان می دهد.
توجه:
دانستن و به کار گیری این نگرش در نهایت موجب می شود که در برخورد با افراد، بتوانید با تجزیه تحلیل رفتار فرد، تیپ شخصیتی که آن لحظه فرد با آن همراه است را شناسایی کنید و با درک آن، رفتار های بعدی او را پیشبینی کنید و با توجه به آموزه های کتاب ماندن در وضعیت آخر به گونه ای با او برخورد کنید که بتوانید در خودتان و طرف مقابل احساس خوب ایجاد نمایید و به نوعی شرایط را تحت کنترل خود درآورید.
مثال تحلیل رفتار متقابل
فرض کنید شخصیتتان را به سه قسمت «والد»، «بالغ»، «کودک» تقسیم کردهاید؛ شما چیزی به دوستتان میگویید یا کاری انجام میدهید، و در مقابل دوست تان چیزی به شما میگوید یا کاری انجام میدهد. «تحلیل رفتار متقابل» فهم این واقعیت است که کدام یک از سه قسمت شخصیت شما این تبادل رفتار را شروع میکند و کدام یک از سه قسمت شخصیت دوستتان پاسخ میدهد.
اگر در کودکی دستخوش ترحم دیگران بودیم اما واقعیت امروز این است که ما کلا ناتوان نیستیم هر چند ممکن است احساس کنیم که هستیم.
شکستن حصار یاس
بسیاری از مردم محصور در احساسهای بد، هر روز بیش از روز پیش انرژی خود را از دست میدهند. ناکامی و وابستگی و سردرگمی در واقع میتواند ما را کم کم از پا در آورد و برنامههای ما را خراب کند و ارتباطها و پیوندهایی را که طالب آن هستیم در هم بشکند و نهایتا ما را به اعماق سرخوردگی و یاسی بکشاند که احساس کنیم مطلقا بیهودهایم.
با خواندن کتاب ماندن در وضعیت آخر ، درک میکنیم که هر شخصی منحصر به فرد است. احساسها واقعی هستند. میتوانیم احساسهایمان را تغییر دهیم. و همه ما یک روز کودک بودیم.
برای تهیه نسخه فیزیکی کتاب می توانید از اینجا اقدام کنید و برای تهیه نسخه الکترونیکی از اینجا
بخشی از متن کتاب ماندن در وضعیت آخر
اگر «من «خوب» هستم _ شما «خوب» هستید»
پس چرا احساس «خوب» نمیکنم؟
بعد از اینکه در محکم بهم میخورد و شیشه میشکند و صدای آژیر آمبولانس بلند میشود و مصاحبه بد میشود، بعد از اینکه کس دیگری ترفیع میگیرد، بعد از اینکه با تأسف به یادمان میافتد که فلان کار را نکردیم، بعد از اینکه در جایی ورّاجی کردیم، بعد از نگاهی طولانی در آینه، و بعد از خیلی خیلی چیزهای دیگر، مینشینیم و خودخوری میکنیم: چرا فلان حرف را زدم؟ چرا چاک دهنم را نبستم؟ چرا مثل یک پدر/مادر خوب رفتار نکردم؟ چرا عقیدهام را نگفتم؟ اصلاً چرا زندهام؟
وقتی که در تاریکی شب، یا در روشناییِ فراتر از واقعیتِ روز، با احساسات خود خلوت میکنیم، آوای شماتتبار تأسف، مثل صفحهی خطافتادهای که روی گرامافون گیر کند، ذهنمان را میخراشد: ای کاش، ای کاش، ای کاش. ای کاش میشد حرفم را پس بگیرم، همه را از ذهنم پاک کنم و از اوّل شروع کنم.
…
دخترمان گِرچِن، ششساله بود که یک روز اصرارش برای چیزی که میخواست و اجازهی داشتن آن را نداشت، باعث شد با عصبانیت سرش داد بزنم. گرچن ساکت شد و رفت یک گوشه روی زمین نشست و اشک از چشمهای آبیاش سرازیر شد. بعد از چند دقیقه بلند شد و آمد. گفت: «شما عصبانی شدید. شما سرم داد کشیدید.»
گفتم: «بله، درسته. اما میدونی تو چکار کردی که بالاخره عصبانی شدم و سرت داد زدم؟»
گرچن که حوصلهی دلیل و منطق نداشت، چشمهای پر از اشکش را به من دوخت و گفت: «اوه مامان، گاهی وقتا باید اصلاٌ از سر شروع کنیم.»
چشمهای من هم پر از اشک شد و از سر شروع کردیم.
…
چندهزار بار تاکنون همهی ما این احساس را داشتهایم؟_ که دوباره مثل یک بچّهی کوچک باشیم، بخواهیم دوباره با هم نزدیک باشیم، و باز فرصت داشته باشیم؟ من از اصرار گرچن احساس غرور میکردم، و در عین حال از کلمات او به وحشت افتاده بودم. مگر گرچن همان چیزی را که آرزوی نهفتهی همهی مردم جهان است به زبان نیاورده بود؟ مگر همهی ما، گاهوبیگاه آرزو نمیکنیم که کاش از سر شروع کنیم؟
قسمتی از متن کتاب ماندن در وضعیت آخر
جنبهی شیرین و شگفت جوان بودن این است که اگر مجبور شدیم چیزی را از سرنو شروع کنیم، میتوانیم. بیشتر ما دیگر جوان نیستیم و گذشته همچون یک سگِ دستآموز پیر پشت سر ماست و برای جلبتوجه خودش را به پر و پای ما میمالد و موهای بلند و سفیدش را بر فرش زندگی میریزد. اگر به او امر کنیم برود و گوشهای بنشیند، میرود و مینشیند، ولی زود بازمیگردد.
گذشته همیشه با ماست، با همهی لحظههای بد و خوبش، با همهی احساسهایی که با آن لحظهای خوب و بد توأم بودند. احساسهای خوب گذشته، یادآور لحظاتی طلاییاند که گهگاه با به خاطر آوردنشان میخواهیم از شادی بال درآوریم. اما آنچه معمولاً بیشتر به ذهنمان فشار میآورد احساسهای بد است، احساسهای غم است، احساسهای دختر یا پسر کوچکی است که میخواست و میسوخت و محروم میماند.
…
احساسهای دردناک، مناعتنفس را زنگار میزند. چهبسا روزی از خواب بیدار شویم و احساس کنیم که عرش را سیر میکنیم. ولی گاهی فقط در عرض یک ثانیه، یک اخم، یک بیاحترامی، یا یادآوری یک شکست، میتواند همه چیز را خراب کند. و این احساس گاهی همهی روز طول میکشد. ممکن است دهها کتاب دربارهی رفتار و انگیزش و تسکینهای روحی خوانده باشیم.
ممکن است دروننگری و آیندهنگری و گذشتهنگری داشته باشیم، ولی همینکه یک نفر پا روی دُممان میگذارد، یا مصیبت آغاز میشود، همهی اینها میتواند از ذهنمان خارج شود و به جایش احساسهای بد تا مغز استخوانمان نفوذ کند و همهی نداهای عقل را که میتوانست به ما اطمینان و امید بدهد که زندگی میتواند دوباره خوب شود، از وجودمان بیرون براند. بیشتر ما عوارض این حالت را میشناسیم: بیحوصلگی، افسردگی، بیتفاوتی، بیخوابی، آهکشیدن، کار زیاد و عدم رغبت به انجام دادن آن، بیبرنامگی، غم، عدم اشتیاق، تنهایی. و خلاصه: خالی بودن.
…
اما خوبی کار در این است که اگر چه نمیتوانیم جلوی احساسهای بد را بگیریم، میتوانیم از ماندنشان جلوگیری کنیم. این کتاب تنها دربارهی راهِ رهایی از دست احساسهای بد پس از پیدایی آنها نیست، بلکه راهِ یافتن احساسهای خوب هم هست. کتابی است دربارهی دوستداشتن و حرف زدن و گوش کردن و خواستن و دادن و گرفتن و تعیین مقصد و لذّت بردن از سفر زندگی. زندگی تنها سفری است که یقیناً در این دنیا در پیش داریم، و میتوانیم علیرغم کمبودهای خود و نواقص دنیایی که در آن به سر میبریم، کاری کنیم که سفر خوبی باشد.
بریده هایی از کتاب ماندن در وضعیت آخر
” گوته امکان وجود وضعیت “من خوب هستم ــ شما خوب هستید” را چنین بیان میکند: “وقتی با انسانی همانگونه که هست رفتار میکنیم، او را به کمتر از آنچه هست تنزل دادهایم. وقتی با او طوری رفتار میکنیم که گویی هماکنون به آنچه بالقوه میتوانست باشد رسیده است، او را آنگونه که باید باشد اعتلا بخشیدهایم.” “من خوب هستم ــ شما خوب هستید” اصلاح قانون اساسی زندگی ماست. “
…
” بچهها عاشق تکرار هستند، تکرارِ همان قصههای دلنشین، تکرارِ همان بازیهای دفعه قبل، یا تکرارِ هرگونه مراسمی که خودشان نیز در آن شرکت داشتهاند. قدرت یادگیری با تکرار دوچندان میشود. “نه، مامان، اینطوری نیست. این خرگوش سفیدهس که میره تو جالیزِ کدو قایم میشه، نه گل باقالییه.” تکرار در مغز بچه اطمینان ایجاد میکند و وقتی متوجه شود که آنچه در “بیرون” از او جریان دارد با آنچه او در درون خود بهعنوان حقیقت میشناسد منطبق است، اعتمادبهنفس مییابد و احساس میکند که بر اوضاع مسلط است. “
…
” مرسون میگوید: “ما هنوز همه آنچه را که باید درباره اهمیت نمادهای محدود مورد استفاده انسان بیان شود، تجزیه و تحلیل نکردهایم.” نمادهای “تحلیل رفتار متقابل” سه دایره است که هر یک نمودار یک قسمت از شخصیت یک انسان است: “والد” و “بالغ” و “کودک” ــ کلماتی که اکنون به توضیح آن خواهیم پرداخت. یک “رفتار متقابل” (یا تبادل) واحد اصلی رفتار است. شما چیزی به من میگویید یا کاری انجام میدهید و در مقابل من چیزی به شما میگویم یا کاری انجام میدهم. “تحلیل رفتار متقابل” فهمیدن این واقعیت است که کدام یک از سه قسمت شخصیت شما این تبادل رفتار را شروع میکند و کدامیک از سه قسمت شخصیت من پاسخ میدهد. “
مشخصات کتاب ماندن در وضعیت آخر
عنوان: ماندن در وضعیت آخر
نویسنده : امی ب. هریس
مترجم : اسماعیل فصیح
ناشر: فرهنگ نشرنو
تعداد چاپ: بیست و نهم (چاپ اول، ۱۳۶۵)
تیراژ: 3300
دستهبندی: روانشناسی
موضوع: روانکاوی، تحلیل رفتار متقابل
نوع کتاب: کاربردی
مقطع: عمومی
مناسب برای: همه افراد جامعه
نوع گردآوری: ترجمه
نوبت چاپ: بیست و نهم
تاریخ چاپ: 1398
نوع چاپ: تک رنگ – سیاه و سفید
نوع جلد: شومیز
قطع کتاب: رقعی
تعداد صفحات: 383
شابک: 9789647443470
قیمت: ۵۱۰,۰۰۰ ریال
منبع مدیریت استراتژیک بدن