کتاب کشف عشق کنج یک کتابفروشی
کتاب کشف عشق کنج یک کتابفروشی
کتاب کشف عشق کنج یک کتابفروشی _ آیا شما هم اعتقاد دارید کتاب غذای روح است؟ آیا ترکیب غذای روح به همراه غذای جسم نمی تواند حال آدمی را خوش کند؟ آیا دوست دارید کتابی خوشخوان و لذت بخش درباره کتابها، غذا و خاصیت دل آدمیزاد بخوانید؟ دوست دارید حتی برای ساعتی خودتان را در نقش یک کتابفروش ببینید که در میان مغازهی قدیمی خود در انگلستان ایستاده است؟ شاید هم هوس کنید از قفسههای بیشمارش کتابی بردارید و بوی غبار و قدمت کاغذ را به مشام بکشید؟
دوست دارید بفهمید مردم با کتاب فروشان از چه مسائلی حرف می زنند؟ ممکن است به راحتی راز دل شان را به آنها میگویند؟ میدانید عموم مردم بر این اعتقادند که کتاب فروشان آدمهایی آگاه و نسبت به بقیهی افراد جامعه با سوادتر هستند و درک بییشتر و عمیقتری نسبت به مسائل زندگی دارند؟ دوست دارید وارد زندگی شخصی و مشکلات یکی از این کتابفروشها بشوید؟ ببینید آدمهای آگاه برای بر پا نگه داشتن فرهنگ مقدس کتابخوانی با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند؟
کتاب کشف عشق کنج یک کتابفروشی ، جواب کامل، تا حد زیادی واقعی و البته شیرینی به این سوالات است. همراه باشید تا در ادامه با معرفی این کتاب، از غرق شدن در این رمان زیبا، که مملو از مرور کتابهای زیبا، به تصویر کشیدن مزههای عالی، و قصهی آدمهای مختلفه، لذت ببرید.
درباره کتاب کشف عشق کنج یک کتابفروشی
کتاب کشف عشق کنج یک کتابفروشی (How to find love in a bookshop) اثری جذاب و تاثیر گذار درباره ماجرای یک کتابفروشی از ورونیکا هنری (Veronica Henry)، نویسنده و روزنامهنگار بریتانیایی و خالق رمانهای پر شور و حال و رمانتیک است. رمان «یک شب در قطار سریعالسیر شرق» او برنده جایزه رمان عاشقانه سال از انجمن رمانتیکنویسان انگلستان شده است.
ورونیکا هنری شما را در این کتاب وارد یک فضای دوستداشتنی و پر از احساسات خوب میکند، جوری که شاید تکتک شما که کتاب را میخوانید، آرزو کنید، کاش صاحب کتابفروشی نایتینگل بودید. یک کتابفروشی محبوب، با فضایی دلنشین، پر از کتابهای خوب، با مشتریان و دوستانی که عاشق کتابها، بوی کاغذ، دیوارها و قفسههای چوبی قدیمی کتابخانه شما هستند.
نوشته ی زیبای ورونیکا هنری را مهرنوش گلشاهی فر به فارسی ترجمه کرده است. کتاب کشف عشق کنج یک کتابفروشی به همت انتشارات کتاب مرو به چاپ رسیده است. و در سال 1397 با 482 صفحه به بازار عرضه شده است. از این مترجم کتاب های ذیل نیز منتشر شده است:
• یک شب باحال تر از باحال از انتشارات هوپا
• وقتی آرام باشی خواهی دید از انتشارات برکه خورشید
داستان کتاب کشف عشق کنج یک کتابفروشی
ژولیوس نایتینگل جوان و پدری تنها با دختر خیلی کوچکش املیا، در آستانه خریدن یک فروشگاه است. او سه هفته پیش تصمیم گرفته تغییری در زندگیاش ایجاد کند. تغییری اساسی که برای او و دختر کوچکش یک زندگی عادی بسازد. او به تواناییهایش، محدودیتهایش، درآمد و مسائل حرفهای و ترکیب همهٔ آنها با مشکل تکوالد بودنش فکر کرده و در نهایت به این نتیجه رسیده است که فقط یک راه برایش وجود دارد. ایجاد یک کسب و کار مستقل.
ژولیوس پس از سنجیدن جوانب و نیازهای منطقهاش تصمیم میگیرد یک کتابفروشی باز کند.
ساختمانی که قصد خرید آن را دارد، دوطبقه، قدیمی و نیازمند بازسازی است که سابق بر این، داروخانه و عتیقهفروشی بوده است:
«تصور میکرد که چطور مردم وارد مغازه میشدند، از او مشاوره میخواستند و بعد با آنها آشنا میشد و خریدهایشان را در کیسهای میگذاشت و با لبخند تحویلشان میداد. کتاب خاصی را برای مشتری مخصوصش کنار میگذاشت چون دیگر آنها را خوب شناخته بود و میدانست که چه کسی از چهجور کتابی خوشش میآید.
رو به مشاور املاک کرد و پرسید: «چی فکر میکنید؟ به نظرتون فروشنده با قیمتی کمتر از قیمت پیشنهادیاش راضی میشه؟»
مشاور املاک شانههایش را بالا انداخت و گفت: «حداقلش اینه که میتونین شانستون رو امتحان کنین.»»
این آغاز داستان کتابفروشی نایتینگل است و خیلی زود ما به سی و دو سال بعد میرویم تا امیلیا را در حال وداع با پدر در حال احتضارش ببینیم. پدری که او را با کتابفروشی معتبری که حالا پناهگاه دوستداران کتاب در شهر کوچک پیزبورگ شده، تنها میگذارد تا با زندگی جدید و مشکلاتی که برای اداره کتابفروشی دارد، روبهرو شود. آیا املیا کتابفروشی پرطرفدار و محبوب نایتینگل را برای مشتریانش باز نگه می دارد؟
در بخشی از کتاب کشف عشق کنج یک کتابفروشی میخوانیم:
سی و دو سال بعد…
برای آدمی که آخرین نفسهایش را میکشد، چه کار میتوان کرد؟ کنار آدمی که دیگر هیچ امیدی به زنده ماندنش نیست، فقط میشود نشست روی یک صندلی پلاستیکی که چندان هم راحت نیست و منتظر ماند تا آخرین نفسش را بکشد؛ چرا که دیگر هیچ امیدی نیست.
هیچ چیزی در آن شرایط بغرنج به درد نمیخورد. بیرون اتاق، در راهرو تلویزیون و صندلیهای راحتتری وجود داشت؛ اما امیلیا دلش نمیآمد از آنجا تکان بخورد. در ضمن خیلی هم آدم تلویزیون تماشاکنی نبود.
نمیتوانست مثل افراد دیگر، در این شرایط بافتنی ببافد، کارهای هنری برای دیوار خانهاش درست کند یا جدول سودوکو حل بکند. حتی دلش نمیخواست موسیقی گوش بکند؛ میترسید بیدار بشود.
به نظرش حتی موسیقی گوش دادن در قطار هم کار جالبی نبود و از آن بدتر این بود که کنار بستر مرگت کسی موسیقی گوش بدهد. دوست نداشت گوشی تلفنش را بردارد و در اینترنت دنبال چیزی بگردد.همیشه فکر میکرد این گوشی بازی و چک کردن کانالهای اجتماعی گاه و بیگاه، بیادبی بزرگ قرن بیست و یکم به شمار میرود.
…
هیچ کتابی هم در این دنیا وجود نداشت که در این لحظه بتواند به دست بگیرد و با خواندنش کمی گذر زمان را آسانتر بکند. همینطور بی هدف و سرگردان کنار تخت او نشسته بود. حتی نمیتوانست چشمانش را روی هم بگذارد و بخوابد.
میترسید از خواب بپرد و ببیند که در این فاصله از دنیا رفته است و او فرصت را از دست داده است. از ترس و نگرانی دست پدرش را محکم در دستانش گرفت. او سرد و بیحرکت آنجا دراز کشیده بود.
بعد از گذشت دقایقی، دست سردش را زیر ملافههای سفید برگرداند. سپس دوباره به چرت زدنش برگشت. گاهی پرستاران برایش شیر شکلات داغ میآوردند تا کمی قوت بگیرد.
البته فنجانها کاملا ولرم بودند و خیلی راحت از مزهاش میشد فهمید که اصلا از دانههای شکلات واقعی در ترکیب این نوشیدنی استفاده نشده بود؛ یک نوشیدنی به رنگ قهوهای روشن که به زحمت مزهاش شیرین بود…
کتاب کشف عشق کنج یک کتابفروشی را میتوانید از اینجا تهیه کنید
پشت جلد کتاب کشف عشق کنج یک کتابفروشی
اميليا نايتينگل، تازه به شهر زادگاهش برگشته است تا كتابفروشي كه از پدرش به او ارث رسيده است برگرداند. كتابفروشي روياي به حقيقت پيوسته هر كتابدوستي است. اما بهترين و حقيقيترين داستانها، آنهايي نيستند كه در صفحات كتابهاي كتابفروشي اتفاق ميافتد. مشتريان كتابفروشي هر كدام قصههايي دارند: سرشار از غم، رنج، شادي و عشق.
مشخصات کتاب:
عنوان کتاب: کشف عشق کنج یک کتاب فروشی
عنوان اصلی: How to find love in a bookshop
پدیدآورنده: ورونیکا هنری Veronica Henry
مترجم: مهرنوش گلشاهی فر
ناشر: کتاب مرو
تاریخ نشر: 1397
نوبت چاپ: اول
تعداد صفحات: 482
تعداد جلد: 1
رده سنی: بزرگسال
زبان: فارسی
قطع: رقعی
نوع جلد: شومیز
شابک: 9789642878987
قيمت: 49,000تومان
منبع مدیریت استراتژیک بدن