کتاب زیاد به خودت سخت نگیر
کتاب زیاد به خودت سخت نگیر
کتاب زیاد به خودت سخت نگیر (هنر ظریف بیخیالی) / یک رویکرد غیرمتعارف به زندگی متعارف! The Subtle Art of Not Giving a F*ck یکی از آثار معروف مارک منسون Mark Manson است و به همت انتشارات نسل نواندیش به چاپ رسیده است. منسون در این کتاب قصد دارد به ما بیاموزد اولویتهای زندگیمان و چیزهایی که واقعا باید دغدغهشان را داشته باشیم را چگونه انتخاب کنیم و چطور از پرداختن به حاشیههای کماهمیت و گیرافتادن در نگرانیهای بیمورد خودمان را نجات دهیم.
درباره کتاب زیاد به خودت سختنگیر (هنر ظریف بیخیالی)
منسون در این کتاب رویکردی متفاوت به موضوع موفقیت دارد. او میگوید: تمرکز بیش از حد بر چیزهای مثبت ـ چیزهای بهتر و عالیتر ـ بهطور تمسخرآمیز فقط و فقط به ما یادآوری میکنند که چه چیزهایی نداریم، چه چیزهایی نیستیم، چه دستاوردهایی باید میداشتیم و نتوانستیم داشته باشیم، وگرنه انسان واقعاً شاد نیاز ندارد روبهروی آینه بایستد و به خودش یادآوری کند که شاد است، زیرا خودبهخود شاد است.
منسن معتقد است اهمیتدادن به همه چیز برای سلامت روانی شما بد است. این موج سبب میشود به چیزهای ظاهری و سطحی وابسته باشید و زندگیتان را وقف بهدستآوردن آنها و جستوجوی دائم برای خوشبختی و رضایتمندی کنید. کلید زندگی خوب در اهمیتدادن به بیشترها نیست، بلکه در اهمیتندادن به آنها و درحقیقت فقط توجه به چیزهای واقعی، مهم و ضروری است.
مارک منسون در این کتاب ۹ فصلی میکوشد به شما کمک کند تا آنچه واقعا در زندگی مهم هست را دریابید و آنچه بی اهمیت است را فراموش کنید.
یادبگیرید که تافته جدابافته نیستید، همه اشتباه میکنند و شکست میخورند، نه گفتن مهم است، شما همیشه انتخابگر هستید و بسیاری چیزهای دیگر
معرفی کتاب زیاد به خودت سخت نگیر
مارک منسون در کتاب زیاد به خودت سخت نگیر، که از پرفروشترینهای نیویورک تایمز است به شما نشان میدهد که چگونه با بیشتر شکست خوردن، بیشتر موفق شوید و به راحتی از مشکلات عبور کنید. او زندگی خودش را نیز در مسیر پرجوش و خروش کتاب وارد کرده و همین دلیل میشود که شما با کتاب احساس نزدیکی کنید.
مارک منسون (Mark Manson) وبلاگنویسی مشهوری است که نوشتههایش بیشتر از دو میلیون نفر خواننده دارد. به گفتهی خود او، کتاب زیاد به خودت سخت نگیر (The Subtle Art of Not Giving a F*ck) شما را راهنمایی میکند تا در مورد انتخابهایتان در زندگی، آنچه میخواهید به آن اهمیت بدهید و یا اهمیت ندهید، کمی روشنتر و عاقلانهتر فکر کنید و سپس تصمیم بگیرید.
او این حقیقت را با ایدۀ نو و جدیدی به نام بیخیالی به شما معرفی میکند. ایدۀ بیخیالی یکی از سادهترین روشها جهت هماهنگی دگربارهی خود با توقعاتتان در زندگی و همچنین انتخاب این حقیقت است که به چه چیزی باید اهمیت دهید و از چه چیزهایی چشمپوشی کنید.
کتاب زیاد به خودت سخت نگیر
اغلب انسانها زمانی که به بیخیالی فکر میکنند، حالتی روحانی را تصور میکنند که همه چیز برایشان فاقد اهمیت است و خوفناکترین طوفانها را با لبخندی مینشانند. آنها آرزوی کسی را دارند که هیچ چیز و هیچ کس نتواند او را تکان دهد و یا به عبارت بهتر آسیبپذیر نباشند.
اگر اغلب در آرزوی چیزی هستید، در حقیقت این واقعیت را در ذهن ناخودآگاه خود صدا میزنید که «آن چیز نیستید». جهان به شما میگوید که زندگی خوب چه چیزی است. تبلیغات به یاد شما میآورند که زندگی خوب در داشتن خانه لوکس، بهترین همسر و بهترین فرزندان است. ما در حال احاطه شدن به وسیلهی همهی عاملهایی هستیم که به ما خاطر نشان میکنند زندگی خوب چه چیزی است و چه کاری برای آن باید انجام دهیم.
به دست آوردن یک زندگی خوب و سعی برای ساختن آن خیلی خوب است، ولی مشکل اینجاست که وقتی به چیزی بیش از حد ارزش بدهید، سلامت فکر را به خطر میاندازد. کلید زندگی خوب این است که تنها روی چیزهایی متمرکز شوید که برایتان حقیقی، اضطراری و با ارزش هستند.
نکته:
البته ذکر این نکته ضروری است که پشت مفهوم هنر ظریف بیخیالی، سه نکته وجود دارد که باید به آنها توجه داشت:
– بیخیال بودن را با بیتفاوتی اشتباه نگیرید، بیخیالی به این معنی است که با تفاوتی که میبینید، راحت باشید.
– این شما هستید که انتخاب میکنید به چه مسائلی اهمیت دهید، گرچه امکان دارد که این حقیقت را به درستی درک نکنید.
– برای اینکه نسبت به مشکلات بیاهمیت باشید، باید چیزی را بیابید که اهمیت بیشتری نسبت به مشکلات داشته باشد و به آن اهمیت بدهید.
درباره نویسنده کتاب زیاد به خودت سخت نگیر
مارک منسن، زاده ی 9 مارس 1984، نویسنده ی کتاب های خودپروری، وبلاگ نویس و کارآفرین آمریکایی است.منسن، اهل آستین تگزاس است. او برای تحصیل به بوستون رفت و در سال 2007 در رشته ی علوم مالی از دانشگاه این شهر فارغ التحصیل شد.منسن، اولین وبلاگ خود را در سال 2009 به وجود آورد و پس از مدتی، به شکل تمام وقت به وبلاگ نویسی پرداخت.نوشته های او به موضوعاتی مرتبط با فرهنگ، یافتن شریک زندگی، روابط انسانی، تصمیم گیری های سرنوشت ساز و روانشناسی می پردازند.
مارک منسون با اینکه فارغالتحصیل رشته مدیریت مالی است، علاقه زیادی به روانشناسی دارد و در این حوزه مطالعات بسیاری داشته است. او زمانی که که کاملاً ناشناس بود، اولین کتابش را به انتشار رساند و با اینکه مشهور نبود، در کمتر از یک سال توانست 15 هزار نسخه از آن را به فروش برساند. او همچنان وبلاگش را به روز حفظ میکند و یکی از پربینندهترین وبلاگهای آمریکا را دارد.
در بخشی از کتاب زیاد به خودت سخت نگیر میخوانیم:
مشکلات در زندگی همیشگی و ثابتاند، فقط شکل آنها تغییر میکند. برای مثال، زمانی که تصمیم میگیرید مشکل سلامت خود را با ثبت نام در یک باشگاه ورزشی حل کنید، مشکلات جدیدی برای خود ایجاد میکنید، یعنی باید هر روز زودتر از خواب بیدار شوید تا به باشگاه بروید، سی دقیقه روی تردمیل یا الیپتیکال نفس نفس بزنید و شُر شُر عرق بریزید، سپس مجبورید برای اینکه بوی گند عرق کل شرکت را برندارد، دوباره به خانه برگردید و دوش بگیرید. اینطور میشود که دیر به محل کارتان میرسید و مشکلات جدید برای شما کلید میخورند.
یا وقتی تلاش میکنید مشکل صمیمیت با شریک زندگیتان را با اختصاص دادن شب چهارشنبه به «شب قرار» حل کنید؛ با این کار مشکلات جدیدی برای خود خلق میکنید، مثلاً باید هر چهارشنبه به فکر باشید که چه برنامهای برای شب تدارک ببینید، کجا بروید و در کدام رستوران غذا بخورید.
مشکلات هرگز متوقف نمیشوند، فقط تبدیل یا به روز میشوند.
شادی با حل مشکلات به دست میآید. کلمه کلیدی در اینجا «حل کردن» است، اگر از مشکلات خود اجتناب میورزید یا احساس میکنید هیچ مشکلی ندارید، باید بگویم قرار است خودتان را بدبخت کنید. همینطور اگر احساس میکنید مشکلاتی دارید که نمیتوانید آن را حل کنید، متأسفانه باز هم قرار است خودتان را بدبخت کنید. راه حل جادویی، حل مشکلات است نه اینکه مشکلی نداشته باشید.
ما برای شاد بودن نیاز داریم مشکل را حل کنیم، بنابراین شادی شکلی از عمل و فعالیت است، نه کیفیتی منفعل که به شما ارزانی شود یا دست بر قضا آن را در ده مقاله برتر هافینگتون پست پیدا کنید چیزی که استاد یا راهنمای معنوی به شما بگوید. شادی همیشه وقتی سرانجام پول کافی برای خرید خانه بزرگتر یا اضافه کردن اتاقی دیگر به خانه به دست میآورید، به دست نمیآید. شادی در مکانی خاص، ایدهای خاص، کاری خاص یا حتی کتابی خاص در انتظار شما نخواهد بود.
…
اگر یک لحظه دست نگه دارید و واقعا به این ها فکر کنید، متوجه می شوید که توصیه های مرسوم زندگی، تمام توصیه های مثبت و خودیارانه ای که هر روز می شنوید، در واقع بر نداشته هایتان تمرکز دارند. آن ها آنچه را اکنون به عنوان کمبودهای شخصی و شکست هایتان قلمداد می کنید، نشانه می گیرند، و همان ها را برایتان برجسته می کنند.
اشتباه کردن، در را به روی تغییر می گشاید. اشتباه کردن، فرصت رشد را به ارمغان می آورد
جملاتی از کتاب زیاد به خودت سخت نگیر
بیشتر ما برای بیشتر کارهایی که انجام میدهیم، بسیار معمولی هستیم. حتی اگر در یک زمینه استثنایی عمل کنیم، در سایر ابعاد متوسط یا حتی پایینتر از سطح معمول قرار خواهیم گرفت. این ماهیت زندگی ماست. برای اینکه در چیزی کاملاً عالی باشیم، باید زمان و انرژی شایان توجهی را صرف آن کنیم و ازآنجاکه همه ما انرژی و زمان محدودی در اختیار داریم، تعداد اندکی از افراد میتوانند واقعاً در بیش از یک حوزه، استثنایی ظاهر شوند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت ادعای اینکه فردی میتواند در همه حوزههای زندگی یا بیشتر آنها، عملکردی استثنایی داشته باشد، از لحاظ آماری غیرمحتمل است. تجار برجسته اغلب زندگی شخصی نابسامانی دارند، ورزشکاران درخشان معمولاً افرادی سطحیاند و بسیاری از سلبریتیها یا افراد معروف مانند طرفداران خود چیزی از زندگی نمیدانند.
بیشتر ما افرادی بسیار معمولی هستیم؛ اما آنهایی که در انتهای این طیف قرار میگیرند، بیشتر مورد توجه واقع میشوند و تقریباً همه ما این را میدانیم؛ ولی بهندرت به این مسئله میاندیشیم یا دربارهاش بحث میکنیم.
کتاب زیاد به خودت سخت نگیر
دسترسی به اینترنت، گوگل، فیسبوک، یوتیوب و بیش از پانصد کانال تلویزیونی شگفتانگیز به نظر میرسد؛ ولی توجه ما محدود است و هیچ راهی برای پردازش مستمر این موج اطلاعات وجود ندارد، درنتیجه تنها دادههایی که خاص و استثناییاند ـ و در بازه انتهایی ۹۹.۹۹۹% قرار میگیرند ـ توجه ما را به خود جلب خواهند کرد.
ما هر روز و هر ساعت با موضوعهای شگفتانگیز مواجه هستیم. بهترینها و بدترینها، شاهکارها و مضحکهها، غمانگیزترین اخبار و هراسانگیزترین تهدیدها بیوقفه ما را بمباران میکنند.
امروز زندگی ما مملو از اطلاعاتی درباره افراطیترین تجربیات انسانی است، زیرا در صنعت رسانهها چنین مواردی بیشتر مورد توجه قرار میگیرند و موجب کسب درآمد میشوند. این آخر خط است. درحالیکه بخش عمده زندگی چیزی جز روزمرگیهای ملالآور نیست و درواقع خیلی هم معمولی و پیشپاافتاده است.
قسمتی از کتاب زیاد به خودت سخت نگیر:
این روزها این اعتقاد که همه باید کاری خاص و چشمگیر انجام دهند، به بخش پذیرفته فرهنگ جوامع ما تبدیل شده است. ستارهها، غولهای کسبوکار، سیاستمداران و حتی اپرا وینفری به ما میگویند که همه ما میتوانیم استثنایی و شگفتانگیز باشیم و تکتک ما شایسته بزرگی و برتری هستیم.
اغلب افراد به این نکته توجه ندارند که چنین جملهای ذاتاً متناقض است -اگر همۀ ما شگفتانگیز و استثنایی باشیم، مفهوم شگفتانگیز از میان خواهد رفت و در نتیجه به جای اینکه دنبال این باشیم که واقعاً مستحق چه هستیم، فقط سطح توقعات و انتظاراتمان بالا خواهد رفت.
امروزه متوسط بودن به استاندارد جدید باختن تبدیل شده است. بدترین چیز این است که معمولی و در طبقۀ متوسط قرار داشته باشید. وقتی استاندارد موفقیت در یک فرهنگ شگفتانگیزی باشد، بهتر است در پایینترین حد قرار داشته باشید نه وسط، زیرا حداقل از آن سو، طیف خاص و ویژه محسوب میشوید و مورد توجه قرار خواهید گرفت. بسیاری از افراد این استراتژی را انتخاب میکنند، ثابت کردن این امر که خودشان بدبختترین یا سرخوردهترین قربانیاند.
تعداد زیادی از افراد از پذیرش معمولی بودن هراس دارند، زیرا بر این باورند که اگر آن را بپذیرند هرگز پیشرفت نمیکنند و زندگیشان اهمیتی پیدا نمیکند.
چنین طرز فکری بسیار خطرناک است. اگر به این اصل باور دارید که فقط زندگیهای خاص و چشمگیر ارزشمندند، بنابراین عمیقاً این واقعیت را پذیرفتهاید که بخش عمده انسانها بیارزشاند. چنین ذهنیتی به شدت برای خودتان و دیگران خطرناک است.
کتاب زیاد به خودت سخت نگیر
انسانهای نادری که به معنای واقعی در بعضی موارد استثنایی ظاهر شدهاند، هرگز چنین طرز فکری نداشتهاند، بلکه آنها به این دلیل شگفتانگیز عمل کردهاند که غرق در اندیشه پیشرفت بودهاند. وسواس به پیشرفت در این اعتقاد درست ریشه دارد در واقع آنها اصلاً انسانهای بزرگی نیستند و این یعنی نقطه مقابل حق به جانبی. افراد زمانی به کمال میرسند که متوجه میشوند چندان هم خاص و استثنایی نیستند -متوسط و معمولیاند- و میتوانند پیشرفت کنند.
باور این جمله که هرکس میتواند استثنایی و شگفتانگیز باشد اساساً نابودکننده هویت فرد است. این پیامی دلپذیر است که در واقعیت فقط بُعد عاطفی فرد را ارضا و به سایر ابعاد او لطمه وارد میکند، درست مانند بلایی که همبرگر بیگمگ بر سر قلب و مغز میآورد.
کلید سلامت روحی، مانند سلامت جسمی، تغذیه سالم است، یعنی پذیرش حقایق ساده و بیپیرایه زندگی. حقایقی از این قبیل که اعمال شما در طرح عظیم کائنات اهمیت چندانی ندارند و بخش عمده زندگیتان کسلکننده و بیاهمیت است و این به هیچوجه مشکل محسوب نمیشود. شاید چنین ایدهای نخست مانند رژیم گیاهخواری بسیار بدمزه به نظر برسد تا حدی که شما به هیچوجه نخواهید آن را بپذیرید. اما پس از پذیرفتن آن میبینید که جسم و روحتان تواناتر و شادابتر است.
یادداشت هایی درباره کتاب زیاد به خودت سخت نگیر
Filled with entertaining stories and profane, ruthless humor.
سرشار از داستان هایی سرگرم کننده و شوخی هایی گزنده و بی رحمانه.
Goodreads
________________________________________
A pleasure to read and worthy of rereading.
اثری لذت بخش و کتابی که ارزش مطالعه ی دوباره را دارد.
Kirkus Reviews
________________________________________
A book about finding what’s truly important to you and letting go of everything else.
کتابی درباره ی پیدا کردن چیزهایی که واقعا برایتان اهمیت دارند و رها کردن بقیه ی چیزها.
Huffington Post
در پشت جلد کتاب زیاد به خودت سخت نگیر
از صخرهها به سوي آبي آسمان گام برميدارم، به وسعت آن اجازه نميدهم كه ميدان ديد مرا در خود غرق كند.سردم است، اما عرق كردهام. هيجانزدهام، اما ميهراسم. آيا اين است پايان ماجرا؟ اين كتاب به شما كمك خواهد كرد درباره انتخابهايتان در زندگي ، آنچه ميخواهيد به آن اهميت بدهيد و آنچه تصميم ميگيريد به آن اهميت ندهيد، كمي شفافتر بينديشيد. او اين حقيقت را با ايده جديدي به نام هنر ظريف بيخيالي نشان ميدهد. ايده بيخيالي، روشي ساده براي هماهنگي دوباره خود با توقعاتمان در زندگي و انتخاب اين حقيقت است كه چه چيزي بايد برايمان مهم باشد و چه جيزي نبايد مهم باشد.
فهرست مطالب کتاب زیاد به خودت سخت نگیر
فصل نخست: وقتت را تلف نکن
گیرافتادن در یک چرخه جهنمی
هنر ظریف بیخیالی
هی مارک، پس لعنتی نکته این کتاب چیه؟
فصل دوم: میل به همیشه شاد بودن خود یک مشکل است
مصائب پاندای ناامیدی
شادی با حل مشکلات به دست میآید
به احساسات بیش از حد بها دادهاند
مشکلت را انتخاب کن
فصل سوم: تو تافته جدابافته نیستی
اوضاع از هم پاشیده است
جبر استثناگرایی
امااااااا اگر قرار نیست من استثنایی باشم، اصلاً چرا تلاش کنم؟
فصل چهارم: ارزش رنجکشیدن
پیاز خودآگاهی
مشکلات یک نوازنده راک
ارزشهای بهدردنخور
تعریف ارزشهای خوب و ارزشهای بد
فصل پنجم: تو همیشه انتخاب میکنی
انتخاب
سفسطه مسئولیت و تقصیر
پاسخ به تراژدی
ژنتیک و شرایطی که با آن مواجه هستیم
مد جدید قربانیبودن
هیچ «چرا و چگونهای» وجود ندارد
فصل ششم: شما در مورد همه چیز اشتباه میکنید، البته من هم همینطور
معماری باورهای ما
خطر اطمینان به همه چیز
قانون اجتناب منسون
خود را بکُشید
چطور یک ذره کمتر به خودت مطمئن باشی
فصل هفتم: شکست راهی بهسوی رشد است
پارادوکس موفقیت یا شکست
رنج بخشی از راه است
اصل «یک کاری بکن»
فصل هشتم: اهمیت نهگفتن
نهگفتن زندگی شما را بهتر میکند
مرزها
چطور اعتماد ایجاد کنید
رهایی با تعهد
فصل نهم: … و سرانجام میمیری
چیزی فراتر از خودمان
آن سوی آفتابی مرگ
یادداشتها
مشخصات کتاب
عنوان: زیاد به خودت سخت نگیر
زیر عنوان: (هنر ظریف بیخیالی)
مؤلف: مارک منسون
ناشر: نسل نواندیش
مترجم: الهام شریف
ویراستار: پریوش طلایی
زبان: فارسی
ردهبندی دیویی: 158.1
سال چاپ: 1398
نوبت چاپ: 1
تیراژ: 1000 نسخه
تعداد صفحات: 224
شابک 10 رقمی: 6222200656
شابک 13 رقمی: 9786222200657
گردآوری مدیریت استراتژیک بدن