روانشناسی چاقی
روانشناسی چاقی
روانشناسی چاقی _ اگر شما هم فکر می کنید تنها راهی که برای لاغر شدن دارید، پیروی از یک رژیم غذایی سخت و طاقت فرساست، باید بدانید که پژوهش های علمی نشان می دهد که درمان مبتنی بر رژیم غذایی به تنهایی برای کاهش وزن کافی نیست و معمولا به شکست می انجامد.
وقتی در مورد چاقی صحبت میکنیم، قبل از هر چیزی، یاد غذا میافتیم و فكر میكنیم چاقها لابد پرخوری كردهاند كه چاق شدهاند. اما شاید كمتر به ذهنمان خطور كند كه چاقی، علل روانشناختی نیز دارد.
چه عوامل روانشناختی در بروز چاقی مؤثر است؟
شاید یکی از دلایل پررنگ این است که خوردن فقط یک عمل فیزیولوژیک نیست. خوردن یک رفتار است. وقتی ما عادت «بیش از حد خوردن» را انتخاب می کنیم، حتماً پای دلایل روان شناختی هم در میان است.
گرچه عوامل فیزیولوژیك از قبیل فرآیند تنظیم چربی و میزان سوخت و ساز از عوامل مهم در تعیین وزن بدن هستند، تردیدی نیست كه عوامل روانشناختی مثل یادگیری مشاهدهای، استرس، حالات عاطفی و هیجانی نیز به چاقی كمك میكند.
جالب است بدانید که برای درمان چاقی باید در کنار اصلاح عادات نادرست غذا خوردن، عوامل روان شناختی را نیز لحاظ کرد. برای نمونه، تنها كافی است كه بررسی دقیقی روی آگهیهای تبلیغاتی تلویزیونی در مورد خوراكیها داشته باشیم و آنوقت مشخص میشود كه بخش اعظم این آگهیها به فستفود، مواد قندی، شیرینی، چیپس، پفك و نوشابه مربوط است.
شرایط و موقعیتها در روانشناسی چاقی
جشنهای خانوادگی، تماشای تلویزیون، بحث و گفتوگو و تنشهای محیط كار، همه میتوانند به زیادهخوری یا دور افتادن از رژیم منجر شوند. میانوعدههای برنامهریزی نشده، در دسترس بودن غذا نیز موجب چاقی میشود. هیجانهای منفی مثل افسردگی و اضطراب نیز میتوانند به پرخوری كمك كنند. گاهی افراد در مقابل شادی، درد، اندوه، استرس، محرومیت، تنهایی، ملالت، عصبانیت و یا سایر احساسها غذا را تسلیبخش میدانند.
در حالی که افراد معمولی می خورند تا سیر شوند، افراد چاق می خورند تا خسته شوند. همچنین این افراد هر زمان که دچار غم، استرس، ضعف، خستگی و آشفتگی هیجانی هستند و حتی در زمان شادی به خوردن روی می آورند و نوسان های خلقی خود را این گونه جبران می کنند.
افسرده گی در روانشناسی چاقی
نمیتوان گفت افراد چاق حتما غمگین و افسرده هستند یا حتما شادند. ضمن اینکه در اغلب مواقع، خوردن عامل شادی و رضایت است. افراد چاق هر جا و در هر شرایطی میتوانند خوب غذا بخورند، بنابراین آدمهای شادتری به نظر میرسند. گاهی هم افراد افسرده، به دلیل تحرک کم، نداشتن انگیزه برای حضور بیشتر در جمع، احساس خودکمبینی، قرار نگرفتن در اجتماعات سالم و … به وضعیت ناخوشایند بدن خود شدت میبخشند. ولی افراد چاق در اغلب مواقع بیخیالند و به اصطلاح میتوانیم بگوییم اگر دنیا را آب ببرد، آنها را خواب میبرد!
چون مثبتی چاق میشوی!
افرادی که یک مقدار چاق هستند، اغلب بهدلیل برخی خصوصیات اخلاقی مثبت، که در اصطلاح به آن راحت گرفتن زندگی و بیخیالی میگوییم، چاق میشوند!
ولی وقتی همین اشخاص چاق به ظاهر خودشان اهمیت می دهند، وزن بالایشان باعث ناراحتی و افسردگیشان خواهد شد. و از اینکه نمیتوانند در مهمانیها و مراسمها، لباسهای مورد علاقهشان را بپوشند دچار افسردگی شوند. حتی در مواردی، این افراد بهدلیل چاقی زیاد خجالت میکشند و زیاد از منزل خارج نمیشوند و در نتیجه چاقتر و افسردهتر میشوند.
نکته:
تحقیقات نشان میدهند که اکثر مردم در طول عمر خود حداقل یک مرتبه به طور نسبتا جدی به وزن خود فکر کردهاند. ولی بهنظر اساسا خانمها حساسیت بیشتری داشته، و هم به نزد متخصصان تغذیه میروند، و هم بعضا مستقیما یا از طریق سیستم ارجاع برای اصلاح الگوهای ذهنی خود و یا برنامهریزی روانی جهت تنظیم وزن به روانشناس مراجعه میکنند.
افکار مخرب و خطاهای فکری در روانشناسی چاقی
به نظر می رسد افرادی که اضافه وزن دارند، خطاهای فکری مشخصی دارند. بسیاری از افراد مبتلا به چاقی از این که همیشه مجبور هستند غذاخوردنشان را کنترل کنند، احساس بی عدالتی می کنند. این وضعیت افسوس برانگیز است. چون این افراد خودشان را به شیوه ای کاملا منفی و بدون این که کلیت خودشان را در نظر بگیرند، قضاوت می کنند. این افراد گاه فکر می کنند تصوراتشان درست است حتی اگر شواهد بر خلاف آن باشد.
روانشناسی چاقی و نارضایتی از تصویر بدنی
اگر تصویر ذهنیای که فرد از خودش دارد اشتباه باشد میتواند تبعاتی از قبیل افسردگی و یا دست زدن به رژیمهای غذایی دورهای ناموفق، و در نتیجه احساس حقارت را هم در پی داشته باشد.
از مهمترین عوامل چاقی، باور به این جمله است که: «من چاق هستم». افکار انسان مانند امواج رادیویی عمل کرده و زمانی که فرد به چیزی میاندیشد، فرکانس این اندیشه، تصویرش را در کائنات و جهان هستی منتشر میشود و افکار با تصاویر همانند و یا فرکانسهای مشابه را جذب میکند. و همان طور که می دانید، هر چیزی که انتشار مییابد، به سوی منبع خود بازمیگردد و این منبع خود شخص است.
روانشناسی چاقی و قانون جذب
حتی فکر کردن به چیزهایی که نمیخواهیم باعث جذب آن میشود، حتی فکر کردن و تمرکز روی نخواستنها خود باعث جذب آن خواهد شد. درواقع، قانون جذب، نمیشنود که ما آن را نمیخواهیم، بلکه، فقط آنچه را که دربارهاش فکر میکنیم، متجلی میسازد. از این منظر، اضافه وزن نماینگر نیاز به حمایت است. فرد میخواهد خود را در برابر آزارها، تحقیرها، انتقادها، سوءاستفاده، جنسیت و ترس از زندگی محافظت کند. پس ناخودآگاه میخواهد درشت اندام شود و قانون جذب بزرگی را با چاقی هم معنی میکند.
بروننگری (حساسیت به نشانههای بیرونی(
افراد چاق در مقایسه با کسانی که وزن طبیعی دارند، ممکن است به نشانههای بیرونی گرسنگی (مثل منظره، بو، طعم و موعد غذا) حساسیت بیشتر و به نشانههای درونی گرسنگی (از قبیل پیامهای سیری رودهها) حساسیت کمتری داشته باشند. افراد چاق معمولا هم خوب غذا میخورند و هم غذای خوب میخورند! به عبارتی افراد چاق بیشتر نسبت به حجم، کیفیت، مزه، طعم و تازگی و پرکالری بودن غذا حساس هستند و معمولا اشتهای بهتری هم دارند.
محرکهایی مانند بو، مزه، منظره، و موعد غذا در این افراد بیشتر موجب پاسخگویی و ایجاد اشتها میشود. بد نیست بدانیم که این پاسخدهی بیش از اندازه در افرادی که وزن طبیعی ولی رژیم غذایی مزمن دارند نیز وجود دارد، پس میتواند نشاندهنده دلمشغولی فکری فرد درباره رفتار خوردن باشد. لذا شاید سادهترین گام رفع این عوامل باشد. به عبارتی اگر غذا با سسهای رنگی و بودار تهیه شود یا در معرض نور یا تزیینهای اشتهابرانگیز باشد معمولا اشتهای فرد چاق را برای خوردن بیشتر تحریک میکند ولی در فرد معمولی تاثیر چندانی ندارد.
روانشناسی چاقی و تفاوت هوس با گرسنگی
یک تحقیق علمی نشان می دهد، بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند، بین گرسنگی و سایر احساس هایی که حس گرسنگی ایجاد می کند، تفاوت قائل نیستند. بعضی هایشان حتی احساس دلشوره را با گرسنگی اشتباه می گیرند.
زمانی که شما گرسنه نیستید و فقط دلتان می خواهد که چیزی بخورید، در واقع، شما «میل» به غذا دارید. وقتی که میل شدید به خوردن یک نوع غذای خاص یا خوراکی همراهتان را دارید، شما «هوس» غذا کرده اید. وقتی هم چند ساعتی از آخرین باری که غذا خورده اید گذشته است و احساس می کنید که شکمتان خالی است، شما گرسنه هستید.
وقتی پرخوری عصبی میشود
اختلالی به نام پرخوری عصبی نیز وجود دارد که عامل چاقی است. این اختلال باعث میشود فرد هر چه بیشتر از نظر روانی به هم میریزد، بیشتر بخورد و در نتیجه چاقتر شود. در واقع، در اینجا خوردن یک نشانه برای بروز خشم و ناراحتی در فرد است.
نقش انتظارات در روانشناسی چاقی
به نظر میرسد نقش انتظارات هم در چاقی مهم است. در آزمایش كودكان چاق و معمولی حق داشتند روزی یك بستنی بخورند. این روند به مدت دو هفته ادامه داشت. پس از آن اعلام شد كه بنا به دلایل منفی دستگاه بستنیساز خراب است. اول آنكه كودكان چاق، بیشتر از كودكان طبیعی نسبت به این امر واكنش منفی مثل غرولند كردن و شكایت كردن نشان دادند. ثانیاً وقتی اعلام شد كه عیب دستگاهها برطرف شده، كودكان معمولی، تقاضای بستنی روزانه خود را كردند، در حالی كه كودكان چاق، مدعی دریافت بستنیهای این ایام اخیر هم بودند، و بعضاً قهر هم میكردند!
نقش روانشناسی چاقی خانوادهها در چاق شدن فرزندان
بدن ما، ماشین عجیبی است كه دقیقاً میداند چهوقت هنگام خوردن است و چه موقعی باید به آن پایان داد، اما برخی عوامل این مكانیسم را دستخوش تغییر میسازند، ضمناً این جملهها به گوشتان آشناست: «بشقاب غذای خود را تمام كن! مردم بیچارهای وجود دارند كه چیزی برای خوردن ندارند»…!
یعنی شاید هنگامی كه فرد، اشتهایی به خوردن ندارد با گفتن این جمله كه بشقاب غذای خود را تمام كن، وی را به سمت پرخوری سوق میدهیم. این امر باعث میشود فرد نتواند رفتار خوردن را متوقف كند و تا مثلاً بسته چیپس را تمام نكند از خوردن دست نمیكشند.
آگاهی از روانشناسی چاقی
بله، پژوهشها نشان میدهد كه با آموختن روشهای روانشناسی، از قبیل روشهای وانهادگی، تنآرامی و عادت سازی، به جایگزینی این روشها جهت كنترل احساسات منفی در هفتاد درصد موارد، كاهش چشمگیری در وزن، و اصلاح الگوهای تغذیهای، و در باقی موارد، حداقل رضایت از خود بهوجود میآید.
توجه داشته باشید که در کنار یک متخصص روان، افراد می توانند عادات اشتباه غذا خوردن خود را پیدا کرده و با تقویت مهارتهای شخصیتی و روحی خود، این عادات سخت و اشتباه را کنار بگذارند. به عبارتی دیگر، همراه با یک متخصص روان، تشخّص و مَنِش خوردن در افراد شکل گرفته و تثبیت می شود. بطوری که هرگز دیگر نگران پرخوری و اشتباه خوردن نباشند.
بعلاوه، یک متخصص و مربی روح و روان، با گسترش بینش فرد در زمینه های دیگر روحی کمک می کند تا افراد بتوانند با وسوسه های خوردن بدرستی برخورد کرده و بجای جنگیدن و مبارزه با خود بتوانند به بالانس و توازنی از لذت کم خوردن بهره ببرند.
علم روانشناسی، امروزه با دستانی پر از ابزارهای شناختی و مهارتیِ روحی و روانی در خدمت ماست تا اندامی متناسب و موزون و سالم و پر انرژی تجربه را کنیم. بیایید از علمی که در اختیار ماست برای کاهش وزن و رهایی از چاقی، در کنار مجموعه عادتهای غذایی تازه، همراه با برنامههای ورزشی برای خود، بهره ببریم. سالم وتندرست باشید
منبع مدیریت استراتژیک بدن