ترنسندنتال مدیتیشن
ترنسندنتال مدیتیشن یا TM
تکنیک نگریستن به درون است. این تکنیک میراث خرد استادان یوگاست که در پاسخ به نیاز معنوی انسان طراحی شده و برای هزاران سال در کوههای تبت به دور از جنگها و کشور گشایی ها حفظ شده تا امروز در اختیار ما قرار گیرد.
تکنیک ترنسندنتل مدیتیشن توجه انسان را به عمق ذهن می برد. به جایی فراتر از فکر. به جایی که همه ایده ها و خلاقیت ها و افکار ناب از آنجا میایند. به جایی که جرقه های ذهنی که همواره بهترین راهنمای بشریت بودند از آنجا آمدند. به حوزه ای که وحی و الهام و درک محصول آن حوزه هستند.
انسان همواره در جستجوی دیدن آن وجود لایتناهی بود.. همان کمال مطلق. در این جستجو انسان جهان را زیر و رو کرد ولی اثری که از او یافت تنها حاصل استدلالی منطقی از آثار او بود. بسیار کمتر از آن که بتواند قلب انسان را راضی کند. دل انسان پرستش میخواست و تنها موجوداتی را که می دید در خور پرستش می دانست. اینگونه بود که پرستش خدا در قلب انسان جنبه ای فرعی یافت و قلب انسان که گوشش بدهکار استدلالات ذهن درباره کمال آن وجود ناپیدا نبود گرفتار عشق صورت شد.
مردانی خردمند در تبت گرد هم آمدند تا برای این بحران معنوی راهی پیدا کنند. کسی گفت نیاز انسان دیدن خداوند است. اما مفهوم دیدن برای انسان، دیدن با چشم سر است. حال آنکه آن موجود لایتهاهی با چشم سر قابل دیدن نیست.
دیگری گفت هدف تجربه ذهنی آن وجود واحد است. چه با چشم سر، چه سایر با حواس و چه از طریق یک تجربه ذهنی. نور از هرکجا که به ذهن راه یابد راه یافته.
یکی گفت: وجود خالق هم در درون انسان و هم در جهان بیرون جاریست. لیک از آنجا که ارتباط انسان با جهان بیرون از طریق حواس است و حواس را قدرت درک نامحدود نیست انسان از درک خداوند در جهان بیرون عاجز است. به این سبب باید تلاش کند که او را در درون خودش جستجو کند.
مرد دیگر گفت: حضور خداوند در عمق وجود انسان و بخصوص در عمق ذهن انسان انکار ناپذیز است. اوست که خالق همه افکار و اندیشه های ناب است. هم اوست که منشاء همه ایده ها و اندیشه هاست. اوست که همه خلاقیت انسان از اوست. تردیدی نیست که ذهن انسان خالق هیچ فکری نیست. بهترین افکار انسان همواره از جایی در ماورای سطح تفکر به ذهن می آیند. آن مکان که همان سطح آرام سکوت و رضایت است ماءمن و سرای کمال مطلق میباشد.
دیگری گفت: اشکال از آنجاست که ذهن انسان که تونایی درک همه چیز را دارد از دیدن و فهمیدن خودش عاجز است. ذهن آنقدر بازیچه افکار شده که مرتب از تجربه فکری به فکر دیگر می رود و هرگز فرصتی برای کشف خودش پیدا نمی کند. باید برای رسیدن به منشاء فکر راهی باشد. باید راهی باشد که انسان بتواند این حوزه شعور مطلق را در اعماق ذهن خود تجربه کند. انسان باید بتواند به درون ذهن خود نگاه کند تا بتواند خداوندی را که در درون خود اوست ببیند.
آنگاه طرحی کشیدند: ذهن از لایه های گوناگونی تشکیل شده است. از آنجا که منشاء شعور و آگاهی منشاء خوشحالی و سرور نیز هست هرگاه از سطح ذهن به سمت آن حوزه حرکت کنیم درجه سرور و شادمانی در لایه های مختلف ذهن افزایش می یابد. این به این معنی است که کلمه “گل” در عمق ذهن از کلمه “گل” در سطح ذهن جذاب تر است. از آنجا که ذهن انسان همیشه در جستجوی تجربه حوزه های جذاب تر است طبیعتا به درک افکاری که در عمق ذهن هستند تمایل دارد.
حال کافی است که رشته ای از افکار بیابیم که در همه سطوح ذهن حضور داشته باشند. به این ترتیب ذهن انسان پس از تجربه زمخت ترین شکل این فکار بلافاصله به سوی تجربه همان فکر در لایه ای ظریفتر می رود. اگر چنانچه گفته شد این فکر در همه لایه های ذهن حضور داشته باشد، ذهن پله پله به به تجربه شکل ظریفتر آن فکر می پردازد و تواءم با پالایش فکر به سوی منشاء آن رهنمون میشود. در واپسین مراحل این پالایش فکر آنقدر ظریف میشود تا به سکوت مطلق می پیوندد و در این زمان ذهن را با تجربه حوزه سکوت مطلق تنها می گذارد. به این ترتیب افکاری که در همه لایه های ذهن حضور داشته باشند می توانند به مانند ریسمانی انسان را از سطح آگاه ذهن به عمق ذهن رهنمون شوند. به این ترتیب انسان می تواند منشاء خرد را در درون خود ببیند یا به عبارتی، به درون خود نگاه کند.
طرح بسیار کامل بود. یکی از اساتید یوگا اصواتی را که به اصوات اولیه طبیعت معروف بودند برای انجام این منظور انتخاب کرد. این اصوات اصواتی هستند که نبض حرکت کیهان هستند.. اصواتی که از آغاز آفرینش تا کنون مرتب در کیهان شنیده می شوند. به دلیل ارتباط حیاتی ذهن انسان با ذهن کیهانی، این اصوات به طور منظم در ذهن انسان نیز تولید می شوند و همواره از عمق ذهن به سمت سطح آگاه ذهن در حرکتند. به دلیلی که ذکر شد این اصوات در زمره افکاری قرار می گیرند که همواره در همه سطوح ذهن حاضرند و می توانند به مانند رشته ای، توجه ذهن رو از جهان بیرون به درون متوجه سازند.
این اصوات مانترا نام گرفتند و تجربه منشاء خرد درونی انسان نیروانا نامیده شد. نیروانا تجربه آن حوزه دانش رها از تفسیر و تردید است. نیروانا برای کسانی که از مانترا های صوتی استفاده کردند به صورت حوزه سکوت مطلق و برای کسانی که از مانترا های تصویری استفاده کردند به صورت حوزه روشنایی مطلق نمودار گشت.
تکنیک استفاده از مانترا برای نگاه کردن به درون، ترنسندنتال مدیتیشن یا تفکر ماورایی نام گرفت.
در حدود پنجاه سال پیش ماهاریشی ماهش یوگی به فرمان استادش Guru Dev از کوههای تبت به هند و سپس به آمریکا رفت و تکنیک TM را که تا آن زمان فقط در اختیار خواص بود به عنوان تکنیک رسیدن به نیروانا در اختیار عموم مردم قرار داد. در سالهای اخیر تحقیقات بسیاری بر روی خواص تمرین ترنسندنتال مدیتیشن انجام شده..