کتاب وحشی
کتاب وحشی
کتاب وحشی wild ، با زیر عنوان از گمشده تا پیدا شده در مسیر پاسفیک کرست from lost to found on the Pacific Crest Trail ، نوشتهی شرل استرید Cheryl Strayed رماننویس، مقالهنویس و مجری مقیم آمریکایی؛ به سبکی هنرمندانه به زندگی، لذتها و نگرانیهای زنی جوان میپردازد که به رغم تمام مشکلات زندگی تصمیم به سفری مخاطرهآمیز میگیرد. سفرنامه استرید به حدی جذاب است که و به اثری پرفروش در سطح جهان بدل گردید و باعث شهرتش شد.
کتاب وحشی که با تعلیق، شوخ طبعی و صمیمیتی مثال زدنی نوشته شده، به شکلی هنرمندانه به ترس ها و لذت های زن جوانی می پردازد که علیرغم وجود شرایطی بسیار سخت، سفری را آغاز کرد که ابتدا او را به آستانه ی جنون کشاند، سپس قدرتی بی همتا را در او به وجود آورد و درنهایت، مرهمی شد بر زخم هایش.
ممکن است کلیت این داستان برای شما خیلی کلیشهای و دراماتیک به نظر برسد و نظرتان را برای مطالعه کتاب جلب نکند! اما چه چیزی باعث محبوبیت و پرفروش شدن این کتاب شده است؟ – قلم نویسنده!
معرفی کتاب وحشی اثر شرل استرید
کتاب وحشی در مورد زندگی واقعی خود نویسنده نوشته شده است. شرل استرید در بیست و دو سالگی تصور می کرد که همه چیز را از دست داده است. پس از مرگ مادرش، اعضای خانواده ی او از یکدیگر فاصله گرفتند و ازدواج خودش نیز خیلی زود به نابودی کشیده شد. شرل چهار سال بعد و در زمانی که دیگر هیچ چیز برای از دست دادن نداشت، جسورانه ترین تصمیم زندگی اش را گرفت. او بدون هیچ آموزش و تجربه ای، و تنها با نیروی اراده، بیش از هزار مایل را از کالیفرنیا تا اورگان و ایالت واشنگتن پیاده طی نمود، آن هم به تنهایی.
شریل در ۲۶ سالگی برای خرید یک بیلچه وارد فروشگاهی میشود و در صف خرید متوجه کتابی راجع به پیاده روی در مسیر پاسفیک کرست میشود، کتاب را میخرد و سرانجام تصمیم به رفتن و تنهایی پیاده روی کردن در مسیر میگیرد. درست در بدترین حالت روحی و جسمانی که داشت.
شبی که شریل به سختی ماشینش را از زیر برف بیرون میکشد در واقع به نجات خودش و بیرون کشیدنش از منجلاب منجر میشود و روز اولی که کوله پیاده رویاش انقدر سنگین است که حتی قادر به بلند کردنش نیست دقیقا مانند بار سنگین مشکلاتی است که در چهار سال گذشته نتوانسته حمل کند
در پشت جلد کتاب وحشی آمده است:
کتاب وحشی که نخستین بار در سال 2012 وارد بازار نشر شد، به مدت ۷ هفته در رتبه اول نیویورک تایمز و ۱۲۶ هفته متوالی در لیست پرفروشهای نیویورک تایمز قرار گرفت. در سال ۲۰۱۴ فیلمی بر اساس این کتاب به کارگردانی ژان مارک ولی، و بازی ریس ویترسپون ساخته شد. وی تا به حال چهار کتاب را به نگارش درآورده و در حال حاضر به همراه همسر و فرزندانش در پورتلند اورگن زندگی میکند.
مترجم در ابتداری کتاب وحشی آورده است:
این کتاب برای سرگرمی مناسب نیست. ممکن است خیلی از ما در موقعیت شخصیت اصلی این کتاب قرار گرفته باشیم یا در آینده قرار بگیریم. اگر عزیزی از دست داده اید، اگر غمگین یا افسرده یا نا امید هستید، اگر در زندگیتان روزهایی بوده که دوست داشتهاید قید همه چیز را بزنید و سر به بیابان بگذارید، اگر در زندگیتان حماقتی کردهاید، این کتاب، برای شماست.
ما اضافه میکنیم که اگر حتی فکر میکنید خیلی قوی و با اراده هستید هم، این کتاب را بخوانید!
در مورد نویسنده کتاب وحشی
شرل استرید ، زاده ی 17 سپتامبر 1968، نویسنده ای آمریکایی است. استرید در پنسیلوانیا به دنیا آمد. او به دانشگاه مینسوتا رفت و در رشته های زبان انگلیسی و مطالعات زنان فارغ التحصیل شد. استرید در سال 2002 مدرک کارشناسی ارشد خود در رشته ی داستان نویسی را از دانشگاه سیراکیوز دریافت نمود. او تا کنون چهار کتاب نوشته و مقالاتش در برترین مجلات و گاهنامه های آمریکا به چاپ رسیده اند.
اولین رمان وی (مشعل) در سال 2006 چاپ گردید که نظر مثبت منتقدان را به همراه داشت. کتاب دومش وحشی که سرگذشت نامه ی خود اوست، در سال 2012 به چاپ رسید و به اثری پر فروش در سطح جهان بدل گردید و باعث شهرتش شد. وحشی به مدت 7 هفته در رتبه در رتبه اول نیویورک تایمز و 126 هفته متوالی در لیست پر فروش های نیویورک تایمز قرار گرفت. وی تا به حال چهار کتاب را به نگارش در آورده و در حال حاضر به همراه همسرو فرزندانش در پورت لند اورگن زندگی می کند.
فیلمِ کتاب وحشی
در سال 2014 فیلمی بر اساس این کتاب وحشی به کارگردانی ژان مارک ولی،و بازی ریس ویدرسپون ساخته شد.
اگر فیلمی که بر اساس این کتاب ساخته شده را ندیدهاید پیشنهاد میکنم حتما اول کتاب را بخوانید و یا اگر فیلم را دیدهاید و فکر میکنید نیازی به خواندن کتاب نیست، سخت در اشتباهید! این کتاب بر اساس مونولوگها و دریافتهای حسی و ذهنی نوشته شده که در فیلم قابل بیان و اشاره نیستند و شما تمام آن استعارهها و مفهومهای بینظیر را از دست میدهید. پس حتما کتاب را بخوانید و بر اساس فیلم قضاوت نکنید.
دیگر کارهای نویسنده کتاب وحشی
دیدن مصاحبههای مختلف و نشستهایی که شریل استرید در مورد کتاب داشته هم بسیار جالب و شنیدنیاند. شریل استرید که گاهی سخنرانیهایی در TED نیز داشته که دیدن آنها هم خالی از لطف نیست.
در مورد ترجمه این کتاب باید اضافه کنیم که ترجمه به شدت عالی و قوی و روان انجام شده است. این کتاب سرشار از بازیهای کلامی با کلمه wild و ترکیبهای عجیبی است که از ویژگیهای قلم نویسنده است. کلمات عجیبی که خودش خلق کرده و استفاده کرده و شیوه نگارش خاصش کار ترجمه را به زبان فارسی سخت میکند اما مترجم – میعاد بانکی – به استادی از پس ترجمه کتاب و معادلسازی با فارسی، به طوری که نه به روان بودن و قابل فهم بودنش ضربهای بزند نه به لحن نویسنده، بر آمده و اگر این کتاب ترجمهای خوبی نداشت بیشک نمیتوانست برای خواننده فارسی زبان هم همانقدر تاثیرگذار باشد.
امیدواریم شما هم از خواندن این کتاب همانقدر لذت ببرید و درس بگیرید. این کتاب باعث تحول و انگیزش برای میلیونها خواننده در سرتاسر جهان شده است.
درباره کتاب وحشی
شریل استرید با قدرت بیانی که دارد کاملا صادقانه و وفادارانه به پیش میرود. هیچ ترس و ابایی از نشان دادن خود واقعیاش ندارد. حتی در زمانهایی که احساس یا فکر غیر معقولی در لحظه نابهجا دارد بازهم بیانش میکند و کاملا به شما این احساس را میدهد که زندگی و شخصیتش (بدون هیچ اغراق یا ادبی کردن بیش از اندازه) را زیر اشعه ایکس گذاشته است! این صداقت همه جانبه به شدت خواننده را به نویسنده نزدیک میکند. داستان به قدری بیتعارف و راحت بیان میشود که شما فکر میکنید میتواند زندگی خود شما هم باشد! و از همه مهمتر چقدر شخصیت اصلی داستان شبیه به زندگی واقعی است: یک انسان کامل با تمام مزایا و معایبش.
این صداقت قلم باعث شده برخی از کاربران گودریدز از شریل استرید عصبانی شوند که چرا تا این حد خودخواه بوده یا چرا چنین تصمیماتی گرفته است! یا چرا به راحتی زندگیاش را در معرض چنین تجاربی قرار داده است. اما باید به خاطر داشته باشیم که واکنشها و نحوه پذیرش هر انسانی کاملا متفاوت است و حتی خود نویسنده هم تمام تصمیماتی که در آن چهار سال پشت سر گذاشته را تایید نمیکند. اما تمام همین مشکلات باعث میشود او دست به نجات خودش بزند و مسیری را نتخاب کند که به جلای روحی و ذهنیاش منجر شود.
…
یکی دیگر از جنبههای فوقالعاده قلم نویسنده، تشبیهات و استعارههای به شدت عمیقی است که در نوشتن استفاده کرده است. کتاب به شدت روان و خوشخوان و به نظر راحت و ساده نوشته شده اما بدون درک کردن استعارههایی که شرل بکار برده بخش اعظمی از دریافتهای روحی و تحول زندگیاش را از دست میدهید! این استعارهها به شدت هوشمندانه و در عین حال به نظر سطحی نوشته شدهاند اما نقطه قوت نویسندگی شریل استرید هستند. در تک تک لحظههای مطالعه باید به یاد داشته باشد که چکمه فقط یک چکمه ساده کوهنوردی نیست! یا دل کندن از یک غذا، دیدن یک بیلچه و احساس نیاز پیدا کردن به خرید کتابی که راهنمای مسیر پاسفیک کرست است، بیرون آوردن ماشین مدفون زیر برف و همزمانی تصمیم به سفر و… صرفا یک اتفاق ساده نیستند.
چرا باید کتاب وحشی را بخوانیم؟
شرل استرید برای نوشتن این کتاب به دفترچه خاطراتش رجوع کرده و با افرادی که در این کتاب حضور داشتهاند مصاحبه کرده است تا بتواند هر چه میتواند بیشتر در انتقال وقایع به حقیقت وفادار باشد. در این اثر تمام وقایع و شخصیتها واقعی هستند و از دل تجربههای شرل استریدِ جوان بیرون آمدهاند.
این کتاب از آن دست کتابهایی نیست که برای سرگرمی مطالعه کنید. کتاب وحشی میتواند همچون راهنمایی در زندگی شما باشد چرا که هر کدام از ما ممکن است در چنین موقعیتهایی قرار بگیریم و ندانیم چه باید بکنیم. از طرف دیگر، اگر در غم عزیزی به سرمیبرید، اگر از زندگی خسته و ناامید شدهاید و اگر فکر میکنید که دیگر در زندگی چیزی برای از دست دادن ندارید، این کتاب را از دست ندهید.
چرا باید زندگینامه بخوانیم ؟
خواندن زندگینامه افراد موفق و حتی افراد غیر موفق برای همه ما لازم است. اما واقعا چه فایده مهمی برای ما دارد؟ راستش، من به نوبه خودم از خوانندگان پر و پا قرص زندگینامه و یا تجارب انگیزشی نیستم، اما خواندن این کتاب را به شدت توصیه میکنم. ولی به شرطی که کتاب را ساده نگیرید و به تمام اعماق رواییاش پی ببرید. آن وقت ممکن است تاثیرگذارترین کتاب امسال را خوانده باشید! بعد از اتمام کتاب تمام تجارب و تحولات و دریافتهای شرل تا مدتها در ذهن شما میمانند و کتابی که شاید فکرش را نمیکردید تا اعماق روح و ذهن شما وارد شده و تاثیر گذاشته، این یکی از قدرتهای کتاب خوب است.
افتخارات کتاب وحشی
• ترجمه شده به بیش از ۳۰ زبان
• قرار گرفته در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز به مدت ۱۲۶ هفته متوالی
• بهترین کتاب سرگذشت نامه سال ۲۰۱۲ در سایت گودریدز
• برنده بهترین کتاب غیرداستانی در جشنواره پادلی
• برنده بهترین کتاب غیر داستانی بزرگسالان از جشنواره کتاب هندوستان
• فینالیست خالق بهترین کتاب غیر داستانی در جشنواره کتاب اورگن
• قرار گرفته در فهرست باشگاه کتابخوانی اپرا وینفری
نکوداشت های کتاب وحشی
A moving and inspiring book.
کتابی تکان دهنده و الهام بخش.
Barnes & Noble
Spectacular. A literary and human triumph.
چشم نواز. موفقیتی ادبی و انسانی.
The New York Times Book Review
One of the most original, heartbreaking, and beautiful American memoirs.
یکی از بدیع ترین، نفسگیرترین و زیباترین شرح حال های آمریکایی.
NPR Books
جملاتی از کتاب وحشی
احساس کردم که به دو بخش تقسیم شدهام: زنی که پیش از مرگ مادرم بودم و زنی که حالا بودم. زندگی قدیمیام مانند یک کبودی بر سطح بدنم بود. خود واقعیام در زیر آن کبودی، تحت همهی چیزهایی که فکر میکردم از آنها مطلع هستم، میتپید. (کتاب وحشی – صفحه ۵۳)
میتوانستم فروپاشی را درونم احساس کنم، مانند تکان خوردن یک گل قاصدک در باد. با هر حرکتم، یکی دیگر از گلبرگها پراکنده میشد. با خودم گفتم، خواهش میکنم، خواهش میکنم. (کتاب وحشی – صفحه ۵۸)
ترس، تا حد زیادی، زادهی داستانهایی است که برای خودمان تعریف میکنیم، بنابراین تصمیم گرفتم تا به خودم داستانی متفاوت از داستانی که به یک زن گفته میشد، بگویم. (کتاب وحشی – صفحه ۷۳)
مرگ مادرم چیزی بود که باعث میشد تا عمیقا باور کنم در امنیت هستم: با خودم فکر کردم که، امکان نداره اتفاق بدی برای من بیفته. بدترین اتفاق پیشتر رخ داده بود. (کتاب وحشی – صفحه ۸۵)
تنهایی همیشه برایم یک مکان واقعی بود، انگار تنهایی یک موقعیت نبود، بلکه بیشتر شبیه به اتاقی بود که میتوانستم در آن خلوت کرده و خود واقعیام را پیدا کنم. (کتاب وحشی – صفحه ۱۷۲)
از دید من، جهان گراف یا فرمول یا معادله نبود. یک داستان بود. بنابراین بیشتر به توضیحات داستانی کتاب راهنما اتکا کرده بودم. (کتاب وحشی – صفحه ۲۰۴)
لذت متن کتاب وحشی
تنها چیزی که آنها میگفتند این بود که، اما تو خیلی خوشحال به نظر میرسی! و این حقیقت داشت: ما خوشحال به نظر میرسیدیم. درست مانند وقتی که مادرم مرد و میکوشیدم جوری رفتار کنم که انگار همه چیز رو به راه است. غم و اندوه چهرهای ندارد! (کتاب وحشی – صفحه ۳۱۰)
اگر به پل خدایان میرسیدم، میتوانستم در سراسرش پیادهروی کنم. اگر انجامش میدادم چه کسی میشدم؟ اگر انجامش نمیدادم چه کسی میشدم؟ (کتاب وحشی – صفحه ۳۴۵)
به یاد آوردم که این دریاچه روزی کوه مازاما بوده است. این دریاچه روزی، کوهی بوده که ۱۲۰۰۰ پا ارتفاع داشته و سپس قلبش نابود شده. این دریاچه روزی خاکستر و گدازه و سنگ بوده. این دریاچه روزی یک کاسهی خالی بوده که صدها سال طول کشیده تا پر شود. ولی هرچقدر میکوشیدم، اثری از آن ها نمیدیدم. نه کوه و نه بیابان و نه کاسهی خالی را. آنها دیگر آنجا نبودند. آنجا فقط آرامش و سکوت آب وجود داشت: چیزی کخ کوه و بیابان و کاسهی خالی، پس از آغاز التیام به آن تبدیل شدند. (کتاب وحشی – صفحه ۳۹۱)
قسمت هایی از کتاب وحشی
تنها چیزی که آن ها می گفتند این بود که: «اما تو خیلی خوشحال به نظر می رسی!» و این حقیقت داشت: ما خوشحال به نظر می رسیدیم. درست مانند وقتی که مادرم مرد و می کوشیدم جوری رفتار کنم که انگار همه چیز رو به راه است. غم و اندوه چهره ای ندارد!
ترس، تا حد زیادی، زاده ی داستان هایی است که برای خودمان تعریف می کنیم، بنابراین تصمیم گرفتم به خودم داستانی متفاوت از داستانی که به یک زن گفته می شد، بگویم.
می توانستم فروپاشی را درونم احساس کنم، مانند تکان خوردن یک گل قاصدک در باد. با هر حرکتم، یکی دیگر از گلبرگ ها پراکنده می شد. با خودم گفتم، خواهش می کنم، خواهش می کنم.
در بخشی از کتاب وحشی میخوانیم:
درختها بلند بودند، ولی من بالاتر از آنها، بر فراز شیببِ کوهی در کالیفرنیای شمالی ایستاده بودم. لحظاتی قبل، چکمههای پیادهرویام را درآورده بودم و لنگهی سمت چپی میان آن درختها افتاده بود. وقتی کولهپشتی غولپیکرم روی چکمهام واژگون گشت، چکمهام ابتدا به هوا پرتاب شد، سپس در طول مسیر پُر از سنگریزه سُر خورد و به سوی پرتگاه به پرواز درآمد. پیش از آنکه در میان سایهبان جنگلِ زیر پایم ناپدید شود، به صخرهای که در چند قدمیام بود اصابت کرد، بازگرداندنش ناممکن بود. با حیرت آهی کشیدم، هرچند سیوهشت روز بود که در طبیعتِ وحشی بودم و دیگر میدانستم هر اتفاقی ممکن است رخ دهد و هرچیزی شدنیست. ولی به این معنی نبود که وقتی آن اتفاق رخ داد شوکه نشده باشم. چکمهام از دست رفته بود. بهراستی از دست رفته بود.
جُفتِ دیگر چکمه را همچون کودکی به سینهام چسبانده بودم، گرچه دیگر بیهوده بود. یک چکمه بدون جُفتِ دیگرش به چه دردی میخورَد؟ به هیچ دردی. بیاستفاده است، تا ابد یتیم است، دیگر نمیتوانستم در حقش لطفی کنم. حمل کردن یک عدد چکمهی چرم قهوهای رایکِل با بندهای قرمز و گیرههای فلزیِ نقرهایرنگ، مشقتبار بود، بیهوده بود. آن را بالا بردم و با تمام قدرتی که داشتم پرتش کردم و به سقوطش در میان درختهای انبوه و خارج شدنش از زندگیام نگاه کردم.
(لذت متن)
تنها بودم. پابرهنه بودم. بیستوشش ساله بودم و همچنین یتیم. یک ولگرد واقعی، چند هفته پیش وقتی به غریبهای نامم را گفته و توضیح داده بودم که چهقدر در دنیا سرگردان بودهام، مرا اینگونه قلمداد کرده بود. وقتی شش سال داشتم پدرم از زندگیام خارج شد. وقتی بیستودو سال داشتم مادرم مُرد. در پی مرگ او، ناپدریام از فردی که بهعنوان پدر رویش حساب باز کرده بودم به مردی تبدیل شد که فقط گاهی میتوانستم ببینمش. برخلاف تمام کوششهایی که کردم تا خواهر و برادرم را کنار یکدیگر نگه دارم، آنها در غم و اندوهشان متفرق شدند، تا اینکه دیگر از کوشش دست کشیدم و من نیز متفرق شدم.
سالها قبلتر از آنکه چکمهام را بر فراز آن کوه پرتاب کنم، داشتم خودم را نیز به درون منجلاب ویرانی پرتاب میکردم. سرگردان و بیبندوبار دل به جاده زده بودم -از مینهسوتا به نیویورک، به اورِگُن و سراسر غرب- تا اینکه سرانجام در تابستان 1995، بدون چکمههایم، خودم را در دنیا بیشتر پایبند یافتم تا بیبندوبار.
آنجا دنیایی بود که هرگز در آن نبودم و بااینحال همیشه میدانستم که وجود داشته، دنیایی که در آن با غم و اندوه و سردرگمی و ترس و امید دستوپا زدم. دنیایی که فکر میکردم میتواند هم مرا به زنی که میدانستم میتوانم بشوم تبدیل کند و هم به دختری که روزی بودم. دنیایی که عرضش دو فوت و طولش 2663 مایل بود. دنیایی که مسیر پاسیفیککِرِست نام داشت. نظر شما در مورد کتاب وحشی چیست؟ لطفا در صورتی که کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
تهیه کتاب وحشی
نسخه چاپی کتاب وحشی را میتوانید از سایت دیجی کالا تهیه کنید
نسخه کتاب الکترونیکی را میتوانید از سایت کتابراه بخوانید
مشخصات کتاب
دستهبندی: خاطرات و سفرنامهها
عنوان: وحشی (ستاک)
موضوع: زنان آمریکایی سرگذشت نامه
نویسنده : شریل استرید
مترجم : میعاد بانکی
ناشر: ستاک
قطع: رقعی
عرض: ۱۴
ارتفاع: ۲۱
نوع جلد: نرم
تعداد صفحات: ۴۴۷
قیمت: ۶۸۰,۰۰۰ ریال
گردآوری مدیریت استراتژیک بدن