مقاله

اعتیاد به غذا خوردن

اعتیاد به غذا خوردن

اعتیاد به غذا خوردن _ اعتیاد غذایی زمانی رخ می‌دهد که میل به خوردن غذا فوق‌العاده زیاد و غیرقابل کنترل شود، که ممکن است پاسخی به احساساتی مانند استرس، ناراحتی یا عصبانیت باشد. اگر احساس می‌کنید جزو این دسته هستید پس تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.
بدن انسان برای عملکرد طبیعی خود نیاز به غذا دارد، اما اعتیاد غذایی زمانی اتفاق می‌افتد که فرد به غذاهای خاصی وابسته شود. این مواد غذایی معمولا جزو مواد مضر هستند مانند چیپس، آب‌نبات و شکلات، نان سفید و …
اعتیاد غذایی می‌تواند با چاقی در ارتباط باشد ولی علت اصلی چاقی نیست به طوری که حدود 10 درصد افراد با اعتیاد غذایی وزنی کم یا معمولی داشتند نه اضافه وزن و چاقی مفرط.
اعتیاد در دو دسته اصلی تقسیم بندی می‌شود: اعتیاد به یک ماده مانند دارو و اعتیاد به یک رفتار مشخص مثل پرخوری.

احساس اعتیاد به غذا خوردن

دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، مملو از حس های عجیب و هیجان انگیز است. هر کسی می تواند با توجه به رویدادهای زندگی شخصی، یکی از آن ها را تجربه کند. شادی، غم، خستگی و یا راحتی، از جمله احساساتی هستند که ما بیشتر با آن ها مواجه هستیم. اما برای داشتن چنین مواردی، همیشه هم نیاز به رخ دادن اتفاقات مختلف نیست و می توان آن ها را به روش های دیگری نیز تجربه نمود.
مواد شیمیایی و خوراکی زیادی در دنیا وجود دارند که هر کدام می توانند تاثیر خاصی بر روی بدن ما داشته باشند. گاهی اوقات با مصرف یک قرص، تمام دردها فراموش می شود و احساس خوبی به ما منتقل می گردد. از جمله آن ها می توان به مواد مخدر اشاره نمود که البته تاثیرات مخربی بر روی بدن خواهند داشت.

تئوری اعتیاد به غذا خوردن

یک تئوری بیان می‌کند که اشخاص می توانند وابستگی غذایی به مواد‌ غذایی خاصی داشته باشند که مانند نوع اعتیاد به الکل و یا سیگار باشد. شایدکمی عجیب به نظر برسد که فردی نسبت به خوردن اعتیاد داشته باشد. اما از آنجا که غذا می‌تواند سطحی از تحریک را در مغز ایجاد کند که ممکن است طبیعی نباشد.
این نظریه که یک فرد می‌تواند به خوردن غذا معتاد باشد، روز به روز قوی‌تر شده و پشتوانه علمی دارد. مطالعات حیوانی و انسانی نشان داده‌اند، واکنش مغز برخی افراد نسبت به غذاها همان واکنشی است که داروهای اعتیادآوری چون کوکائین و هروئین نشان می‌دهند.

فرآیند اعتیاد به غذا خوردن

خوردن غذا باعث آزاد شدن برخی مواد شیمیایی مانند دوپامین در مغز می‌شود که به عنوان یک پاداش یا جایزه برای بدن عمل می‌کند و موجب ایجاد حس‌های لذت‌بخش در شخص می‌شود. هنگامیکه دوپامین در مسیر پاداش در مغز بالا می رود، به سرعت نیاز به خوردن مجدد ایجاد می‌شود.
مصرف بیش از حد غذا، این پتانسیل را در فرد ایجاد می‌کند که خوردن به یک عادت برای آنها تبدیل شده و مانند عادت به مصرف مواد مخدر می‌شود. افرادی که علائم اعتیاد به خوردن در آنها بارز می‌شود، بیشتر و بیشتر می‌‌خورند و کمتر و کمتر سیر می شوند.


تشریح مکانسیم مغز انسان

مغز، پیچیده ترین عضو بدن انسان است. این توده خاکستری رنگ که حدود یک کیلو و سیصد گرم وزن دارد، در واقع، کانون همه فعالیت های انسان است. برای رانندگی کردن، لذت بردن از غذا، نفس کشیدن، خلق یک شاهکار هنری و لذت بردن از فعالیت های روز مره و هر فعالیت دیگری این مغز انسان است، که فرمان می دهد.
بطور خلاصه، مغز انسان عملکرد و فعالیت بدن انسان را تنظیم می کند، اعمال انجام شده را ارزیابی کرده و واکنش نشان می دهد، و افکار و احساسات وی را شکل دهد.

مغز از قسمت های مختلفی تشکیل شده است، و همه آنها همراه با یکدیگر و همانند یک تیم یا گروه کار می کنند. هر یک از قسمت های مغز مسئول هماهنگ ساختن و انجام اقدامات خاصی هستند. مصرف مواد اعتیادآور، می تواند قسمت های مهمی از مغز انسان، که برای سامان دادن به زندگی روزمره ضروری است، را تحت تاثیر قرار داده و باعث شود تا فرد، بدون آنکه اراده ای از خود داشته باشد به مصرف این مواد ادامه دهد و سرانجام معتاد شود.

قسمت های مختلف مغز

1. ریشه نخاع – فعالیت های اصلی و حیاتی بدن انسان همچون تنظیم ضربان قلب، تنفس و خواب را کنترل می کند.
2. سیستم لیمبیک – قسمت لذت جویی(جایزه،پاداش) مربوط به مغز را کنترل می کند. این قسمت قسمت های مختلف مغز که سبب می شوند تا ما احساس لذت کنیم را کنترل می کند. احساس لذت سبب می شود تا ما توانائی خود برای تکرار برخی از رفتارها، همانند غذا خوردن را که برای دامه حیات ما نقشی اساسی دارند تنظیم کنیم. این قسمت از مغز هنگام انجام این گونه اقدامات، و همچنین مصرف مواد اعتیادآور فعال می شود. قسمت لیمبیک مغز، در عین حال مسئول ارزیابی ما از احساسات مثبت و منفی است، و همین قسمت است که خاصیت روان گردان بودن بسیاری از مواد اعتیادآور را نشان می دهد.

3. کورتکس یا قشر مغز – این قسمت از مغز، به بخش های مختلفی تقسیم شده است و هر قسمت نوع خاصی از فعالیت های انسان را کنترل می کند. بخش های مختلف کورتکس مغز، اطلاعات دریافتی از حس های مختلف را دریافت، و آنها را پردازش می کنند و ما را قادر می سازند تا ببینیم، بشنویم، طعم های مختلف را تشخیص دهیم، و احساس داشته باشیم. قسمت جلوی کورتکس یا قسمت جلوی مغز، مرکز تفکر و اندیشه است. این قسمت ما را قادر می سازد تا فکر کنیم و برای مشکلات راه حل پیدا کنیم و تصمیم بگیریم و رفتاری را انتخاب کنیم.

ارتباط سلول های مغزی

مغز در واقع یک مرکز ارتباطی است که از میلیارد ها عصب و سلول های عصبی تشکیل شده است. شبکه هائی از نورون ها اطلاعات را در قسمت های مختلف مغز از جمله نخاع و سیستم های عصبی جانبی از نقطه ای به نقطه دیگر منتقل می کنند. این شبکه ها هر آنچه که ما احساس می کنیم، یا درباره آن فکر می کنیم و انجام می دهیم، را کنترل و هماهنگ می کنند.

از نورون تا نورون

هر سلول عصبی مغز، اطلاعاتی را به شکل حرکات الکتریکی دریافت و ارسال می کند. زمانی که یکی از سلول ها، یک رشته از پیام ها را دریافت می کند، آنها را به نورون های دیگر منتقل می سازند. فرستنده های نورونی – پیام رسان های شیمیائی مغز، پیام ها بین نورون ها، بوسیله عناصر شیمیائی که فرستنده های نورونی نامیده می شوند، از نورونی به نورون دیگر انتقال می یابند.

دریافت کنندگان – دریافت کنندگان عناصر شیمیائی مغز:

نورون های فرستنده به قسمت های خاصی از سلول های دریافت کننده، که گیرنده نامیده می شوند، می چسبند. فرستنده و گیرنده نورونی، همانند قفل و کلید عمل می کنند؛ نوعی مکانیزم و ساز و کار خاص و جالبی، که باعث می شود تا هر گیرنده ای، پیام مناسب را تنها پس از برقراری ارتباط با نورون فرستنده متناسب، به سلول های دیگر منتقل کند.

حامل ها و فعالیت شیمیائی مغز – به گردش درآورنده ها:

به گردش درآورنده ها، در سلول هایی قرار گرفته اند که فرستنده های نورونی تولید می کنند، و حمل کننده ها، این فرستنده های نورونی را به گردش درمی آورند. (برای مثال، آنها را به همان سلولی که ایجادشان کرده است باز می گردانند) و به این ترتیب علائم را، بین نورون های پس و پیش می برند.
برای ارسال یک پیام، سلول مغزی، یک ماده شیمیائی که همان فرستنده نورون است، در فضای موجود بین دو سلول که سیناپس نامیده می شود، ایجاد می کند. نورون فرستنده، از سیناپس عبور کرده و به پروتئین (گیرنده)، در سلول دریافت کننده مغز می چسبد. این کار باعث می شود، تا در سلول گیرنده مغز تغییراتی ایجاد شود و پیام منتقل گردد. (اعتیاد به غذا خوردن)


تاثیر مواد اعتیادآور بر مغز

مواد اعتیادآور، موادی شیمیائی هستند که پس از مصرف، وارد سیستم ارتباطی مغز شده و فرایند عادی ارسال، دریافت و پردازش اطلاعات، از سوی سلول های عصبی را مختل می کنند. ساختار شیمیائی برخی از مواد اعتیادآور، شبیه نورون های فرستنده طبیعی مغز است و در نتیجه نورون ها را تحریک می کند.
شباهت ساختار شیمیائی این گونه مواد اعتیادآور به نورون های فرستنده طبیعی، سبب می شود تا سلول های گیرنده مغز فریب خورده و اجازه دهند تا مواد اعتیادآور وارد سلول های عصبی شده و آنها را تحریک کنند.

تفاوت شباهت

گرچه ساختار شیمیائی این گونه مواد اعتیادآور، شبیه ساختار مواد شیمیائی مغز است، اما سلول های عصبی مغز را به طور طبیعی تحریک و فعال نمی کنند، و سبب می شوند تا پیام های غیر عادی در شبکه عصبی مغز جریان پیدا کنند.
برخی دیگر از مواد اعتیادآور همچون کافئین، آمفتامین و کوکائین باعث می شوند، تا سلول های عصبی مغز به مقدار بسیار زیادی نورون های فرستنده طبیعی ایجاد کند، یا از گردش عادی این مواد شیمیائی در مغز جلوگیری می کنند. ایجاد چنین اختلالی سبب می شود تا یک پیام بسیار قوی در مغز ایجاد شده و کانال های ارتباطی مغز مختل شود.

تفاوت میان طنین پیام طبیعی، و پیامی که بر اثر مصرف این گونه مواد اعتیادآور در مغز ایجاد می شوند، شبیه تفاوت میان سخنانی است که کسی در گوش شما زمزمه کند و صدائی که با فریاد کشیدن در برابر میکروفون ایجاد می شود. (اعتیاد به غذا خوردن)


چگونگی تولید احساس سرخوشی مواد اعتیادآور، در مغز

بیشتر انواع مواد اعتیادآور، به طور مستقیم یا غیر مستقیم، با سرازیر کردن مقادیر زیادی از دوپامین، مدار احساس لذت در مغز را هدف قرار می دهند. دوپامین یک فرستنده عصبی است که در قسمت هائی از مغز که حرکات بدن انسان، احساسات، درک و شناخت، انگیزه و احساس لذت و سرخوشی را تنظیم می کند وجود دارد.
تحریک شدن بیش از اندازه این سیستم باعث می شود که از رفتارهای عادی خود احساس لذت کنیم. حالت های سرخوشی و نشئگی که مصرف کنندگان مواد اعتیادآور خواستار آن هستند به این ترتیب در مغز آنها ایجاد شده و به آنها یاد می دهد تا مصرف مواد اعتیادآور را تکرار کنند.

سیستم ارتباطی مغز تحت تاثیر مواد تحریک شدن مدار لذت مغز چگونه به ما می آموزد که به مصرف مواد اعتیادآور ادامه دهیم؟ مغز ما به گونه ای تنظیم شده است که باعث می شود، فعالیت هایی که برای ادامه زندگی ضروری هستند را، با پیوند دادن به فعالیت هائی که از انجام آنها احساس رضایت خاطر یا سرخوشی می کنیم تکرار کنیم. (اعتیاد به غذا خوردن)

مثال:

برای مثال هنگامی که گرسنگی و تشنگی خود را رفع می کنیم، و یا خودمان را از یک خطر احتمالی دور می کنیم، نوعی احساس لذت و رضایت در ما ایجاد می کند، تا ناخودآگاه ما را به انجام چنین کارهایی ترغیب کند.
هر زمان که این مدار احساس رضایت و سرخوشی تحریک و فعال می شود مغز متوجه می شود که رویداد مهمی در حال رخ دادن است که باید آنرا به خاطر بسپارد و به ما یاد می دهد که بدون توجه و فکر کردن به آن، این عمل را مجددا تکرار کنیم. از آنجاکه مواد اعتیادآور نیز همین مدار را تحریک می کنند، ما نیز مصرف مواد اعتیادآور را همانند دیگر رفتارهای ضروری تکرار می کنیم.

چرا مصرف مواد اعتیادآور بیشتر، از احساس لذت طبیعی اعتیاد آور است؟

بعد از مصرف برخی از مواد اعتیادآور، میزان دوپامین بین دو تا ده برابر، بیشتر از احساس رضایت خاطر و لذت طبیعی در مغز آزاد می شود. در برخی از مواقع، آزاد شدن دوپامین در مغز تقریبا بلافاصله پس از آغاز مصرف مواد اعتیادآور صورت گرفته و تاثیر آن به مراتب بیشتر از حالت سرخوشی طبیعی باقی می ماند. (اعتیاد به غذا خوردن)
احساس سرخوشی و رضایت خاطری که مصرف مواد اعتیادآور در مغز انسان ایجاد می شود، به حدی زیاد است که احساس رضایت خاطر ناشی از رفتارهای طبیعی همچون خوردن و روابط جنسی در برابر آن بسیار ناچیز است.
تاثیر احساس سرخوشی بسیار شدید، ناشی از مصرف مواد اعتیادآور باعث می شود، تا افراد به مصرف مواد اعتیادآور ادامه دهند. به همین علت است که برخی از دانشمندان می گویند مصرف مواد اعتیادآور کاری است که ما به خوبی آنرا یاد می گیریم.

اختلالات مغز در صورت ادامه مصرف مواد اعتیادآور

همانگونه که ما صدای رادیو را وقتی که بیش از اندازه بلند است کم می کنیم، مغز ما نیز هنگامی که با مقادیر بسیار زیاد دوپامین و دیگر نورون های فرستنده روبرو می شود، میزان دوپامین کمتری تولید می کند یا برای دریافت علائم کمتر، تعداد گیرنده ها را کاهش می دهد.
به این ترتیب مقدار دوپامین ایجاد شده در مغز فردی که مواد اعتیادآور مصرف می کند، به گونه ای غیر عادی کاهش پیدا می کند و قابلیت آن برای احساس هر گونه سرخوشی و لذت دیگر به شدت کاهش می یابد.


علت افزایش مصرف در اعتیاد به غذا خوردن

به همین علت است که معتادان در نهایت، احساس خماری، بی رمقی و افسردگی می کنند، و نمی توانند از کارهائی که پیش از این از انجام آنها احساس رضایت می کردند، لذت ببرند. در این مرحله است که آنها ناچار می شوند تا برای تولید دوپامین کافی و رساندن آن به حد و اندازه عادی و طبیعی نیز مواد اعتیادآور مصرف کنند.
آنها ناگزیر می شوند مقدار مصرف مواد اعتیادآورر را در مقایسه با مقداری که در ابتدا مصرف می کردند، افزایش دهند، تا دوپامین بیشتری در مغزشان تولید شود؛ پدیده ای که از آن به عنوان تولرانس یا بالا رفتن مقاومت بدن یاد می شود.

مصرف طولانی مدت مواد اعتیادآور چگونه برمدارهای مغزی تاثیر می گذارند؟

می دانیم عواملی که سبب می شوند تا تلورانس ایجاد شود، همان عواملی هستند که باعث ایجاد تغییرات عمیق در نورون ها و مدارهای مغز می شوند، و در بلند مدت نیز سلامت جسمی مغز را به خطر می اندازند.
برای مثال، گلاتامیت یکی دیگر از فرستنده های نورون است که مدار احساس لذت و سرخوشی و توان فراگیری را تحت تاثیر قرار می دهد. زمانیکه میزان مطلوب گلاتامیت بر اثر مصرف مواد اعتیادآور تغییر می کند، مغز تلاش می کند تا خود را با این تغییر هماهنگ سازد، و بدین ترتیب است که قابلیت ادراک و تشخیص فرد مختل می شود.

وسوسه یا ویار در اعتیاد به غذا خوردن

مصرف طولانی مدت مواد اعتیادآور در عین حال می تواند سازگار شدن با سیستم های عادت یا حافظه غیرارادی را نیز تحریک کند. شرطی شدن از جمله نمونه های یادگیری است که بر اثر آن عوامل و نشانه های محیطی با تجربه مصرف مواد اعتیادآور ارتباط پیدا کرده، و باعث می شود تا در صورت قرار گرفتن در معرض این گونه علائم و نشان ها حتی بدون اینکه مواد اعتیادآور در دسترس قرار داشته باشد، وسوسه یا ویار غیر قابل کنترلی در فرد ایجاد شود.
این حالت شرطی شدن، از چنان قدرتی برخوردار است که می تواند حتی سال ها پس از قطع مصرف مواد اعتیادآور، بازهم در شخص ایجاد شده و وی را به مصرف مجدد مواد ترغیب کند.

مصرف مواد اعتیادآور چه تغییرات دیگری در مغز ایجاد می کند؟

مصرف طولانی مدت مواد اعتیادآور چگونگی ارتباط ساختار های مهم مغز با یکدیگر را مختل کرده و بنابراین قدرت کنترل و جلوگیری از رفتارهای ناشی از مصرف مواد را نیز از مغز سلب می کند. بعلاوه مصرف طولانی مدت مواد اعتیادآور سبب می شود تا مقاومت و تلورانس فرد معتاد در برابر مواد اعتیادآور افزایش پیدا کرده و به بیان دیگر به مصرف مقدار بیشتری از مواد اعتیادآور نیاز پیدا کند. این پدیده ممکن است به اعتیاد منجر شود و باعث شود که فرد بی اراده و بی اختیار به سمت مصرف مواد اعتیادآور کشانده شود.

اعتیاد به غذا خوردن

در اعتیاد به مواد غذایی، فرد به سادگی، به موادغذایی اعتیادآور، معتاد می شود. درست همان طوری که معتادان مواد مخدر، به مواد مخدر معتاد می شوند. این فرآیند شامل همان مناطق در مغز، همان انتقال دهنده های عصبی و بسیاری از علائم یکسان می باشد. اعتیاد به غذا خوردن، خیلی شبیه به چندین اختلالات غذا خوردن، از جمله اختلال پرخوری، پرخوری عصبی، پرخوری اجباری و داشتن یک رابطه ناسالم با مواد غذایی است.

منبع مدیریت استراتژیک بدن

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا