کتاب کلیدر
کتاب کلیدر
کتاب کلیدر _ زمانی که فهرستهای آثار ماندگار ادبیات داستانی ایران را با زاویه دیدهای مختلف بررسی میکنیم، یکی از نامهایی که در تعداد زیادی از این فهرستها دیده خواهد شد؛ رمان کلیدر نوشته محمود دولتآبادی است. محمود دولتآبادی به همراه هم نسلشان مثل صادق هدایت، صادق چوبک و بزرگ علوی نقش عمدهای در شکلگیری ادبیات فارسی داشتند. مضامین اجتماعی و سیاسی در ادبیات این نسل از نویسندگان به وضوح دیده میشود و دغدغههایی فراتر از نقالی و روایت قصه در کتابهایشان مطرح شده است. اندیشهی تغییر و بهبود شرایط اجتماعی کشور در این نسل منجر به آفرینش آثاری گرانبها در ادبیات فارسی شد که هنوز هم الهامبخش بسیاری از نویسندگان و روشنفکران است.
چرا کلیدر را بخوانیم؟
«دیروز ساعت پنج بعدازظهر، شنبه ۲۰/۱/۱۳۶۲ آخرین بند کلیدر از آخرین بخش به پایان رسید….امروز چهارشنبه است ۲۷/۲/۱۳۶۳ و سرانجام طلسم شکست و وزارت ارشاد با انتشار رمان کلیدر موافقت کرد….سرانجام کلیدر روز سهشنبه بیستم آذرماه سال ۱۳۶۳ منتشر و پخش شد…»
دولتآبادی در کتاب «نون نوشتن»، شصت یادداشت از دفترچه شخصیاش انتخاب کرده و در کنار هم در قالب شصت جستار کوتاه قرار داده است. اگر این شصت یادداشت را بخوانیم، نام یک کتاب بیش از دیگر اسمها به چشم میخورد، «کلیدر».
کلیدر نامی است که در اغلب یادداشتهایش تکرار شده. نام رمانی که او ۱۵ سال از عمرش را صرف نوشتنش کرده است. سالهای جوانی. سالهای فقر و سختی، از دست دادن برادر و پدر. کلیدر برای دولتآبادی فقط یک رمان نیست، نوعی ادای دین به زندگی است یا به قول خودش:«یک یادگاری برای مردم آینده ما»
اما چه چیزی کلیدر را اینقدر برای دولتآبادی مهم کرده است؟
او این کتاب را بر اساس داستانی واقعی نوشته است. داستانی که از دل گپ و گفتها با پدرش جان گرفته. پدری که دولتآبادی اعتراف کرده بزرگترین آموزگار زندگیش بود. دولتآبادی این داستان واقعی را با تخیل خود آمیخت. در واقع کلیدر بیش از اینکه یک روایت و گزارشی از واقعیت باشد، رمان است. رمانی پر از جزئیات و شخصیتهای گوناگون که هر کدام نمایندگی طیفی و گرایشی را برعهده دارند.
نثر دولت آبادی در کتاب کلیدر آنقدر شاعرانه است که نمیتوانید دست از خواندن آن بکشید. بااینکه این کتاب طولانی است و در هرجمله، تشبیه، توصیف شاعرانه و نثر شعرگونه دیده میشود اما خواننده را خسته نمیکند؛ بلکه لذتی توصیفناپذیر از خوانش متنی شعرگونه به خواننده میبخشد که روایتگر داستانی پرکشش است.
ما نیز مردمی هستیم…!
کلیدر یکی از معروفترین آثار ادبیات ایران در جهان است. کتاب کلیدر محمود دولت آبادی صحنۀ نمایش تصویر بیبدیلی از عشایر منطقۀ خراسان و زندگی آنهاست. علاوه بر این، رمان کلیدر نمایشی هنرمندانه از تاریخ است. جالب است بدانید که مقاومت گلمحمد در برابر ظلموستم، ریشه در واقعیت دارد. این شخصیت واقعا در تاریخ خراسان وجود داشته و یکی از قهرمانان آن منطقه است.
رمان کلیدر محمود دولتآبادی داستان گلمحمد، جوانی است که با شجاعتهای خود توانسته بود میان مردم آن خطه کم کم بدل به یک قهرمان شود. اما دولتآبادی به گلمحمد اعتباری ملی بخشید و او را برای همیشه در خاطره جمعی ایرانیان زنده نگه داشت. دولت آبادی تمام عمر تلاش کرده تا با داستانهایش یک چیز را بگوید:
«ما نیز مردمی هستیم.» و صدای مردمی باشد که نیاکانشان فردوسی، ناصرخسرو قبادیانی و بیهقی است.
کامران تلطف استاد دپارتمان مطالعات خاورمیانه دانشگاه آریزونا درباره رمان کلیدر محمود دولتآبادی میگوید: «کلیدر که زندگی و مبارزه طبقاتی در خراسان را به تصویر میکشد، نمونه اعلای نگرش دولتآبادی به ادبیات متعهد است. در کلیدر دهقانان، خردهبورژواهای شهری و روشنفکران، چه مسلمان و چه نامسلمان در مبارزه علیه اربابان و سرمایه داران و نیروهای ستمگر حامی آنان با یکدیگر متحد میشوند.»
مردم هم در سرنوشت کشور سهمی دارند
اهمیت نقش مردم در تعیین سرنوشتشان برای دولتآبادی به قدری بوده که زمان رمان را قدری دستکاری کرده. یعنی آنطور که در برخی منابع گفته میشود، گلمحمد احتمالا سال ۱۳۲۳ اعدام شده اما داستان کلیدر بین سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ اتفاق میافتد. یعنی پس از غائله آذربایجان و تا زمان ترور نافرجام محمدرضاشاه. برههای تاریخی که بیش از هر زمان دیگری مردم در کنار یکدیگر فارغ از طبقه و کاست اجتماعیشان قرار گرفته بودند و برای هدفی میجنگیدند.
خواندن چنین رمانی نیازمند شور و عشق است. عشق به دانستن. دانستن سیمای اجتماعی سرزمین ایران، تاریخ ایران، معیشت جامعه روستایی، مناسبات قومیتی. عشق به درک جزئیات، قدم زدن در دنیایی دیگر. دنیایی که برای خیلی از ما دور از ذهن است. طولانی بودن کلیدر شاید بتواند کمک بیشتری کند به ما که حس کنیم در جایی غیر از اینجایی که هستیم و نفس میکشیم هم میتوان زیست و نفس کشید. کلیدر بازتابی از سیمای اجتماعی و فرهنگی نه تنها مردم دیار خراسان که ایرانیان است.
درباره کتاب کلیدر
کلیدر (Kelidar) داستانی حماسی دربارهی زندگی روستایی یک خانواده کرد (کرمانج) ایرانی است که در روستای اطراف سبزوار زندگی میکند. داستان و اتفاقات کتاب بر اساس واقعیت شکل گرفته است که روایت زندگی خانواده «کلمیشی گل محمد» قهرمان سبزوار در دوران کودکی دولت آبادی است. کلیدر – که هنوز هم برای بسیاری تلفظ نامشخصی دارد – نام کوهی در اطراف سبزوار است که قصه در آن رخ میدهد. با وجود اینکه داستان در بستری از واقعیت روایت شده است اما نویسنده به اقتضای قصه، هرجا که نیاز داشته تخیل خود را وارد داستان کرده است تا کتاب به یک رمان منسجم و گیرا تبدیل شود.
کتاب کلیدر بسیار واقعگرایانه است. هر سطر داستان آنقدر ملموس است که انگار پیش چشم خواننده اتفاق میافتد. بیشتر شخصیتها بر اساس واقعیت ساخته شدهاند و هرجا لازم بوده با قدرت خیال وصفناپذیر دولت آبادی پروبال گرفتهاند. توصیفهای دولتآبادی از سبک زندگی مردم و رنجها و امیدهای آنان در این اثر و البته همه آثار او، آنقدر دقیق، واقعی و قانعکنندهاند که به راحتی میشود فهمید، نویسنده تمام آنها را با گوشت و پوست خود حس کرده و با خیالپردازی صرف به آنها نرسیده است.
کلیدر؛ طولانیترین رمان فارسی
بر اساس نتایجی که در ویکیپدیا آمده، کتاب کلیدر دومین رمان بلند جهان پس از کتاب «در جست و جوی زمان از دست رفته» مارسل پروست، با تعداد کلماتی بالغ بر 950 هزار کلمه و دولت آبادی 15 سال از عمر خود را صرف نوشتن آن کرده است. کلیدر را «انتشارات فرهنگ معاصر» در 10 جلد ۲۸۳۶ صفحه، به صورت گالینگور و شومیز منتشر کرده است و به تازگی نسخه الکترونیکی کلیدر منتشر شده است.
یک قدمی نوبل ادبیات
دولتآبادی یکبار به خاطر نوشتن کلیدر نامزد جایزه نوبل شد. در آن زمان دولتآبادی به دعوت دانشگاه میشیگان در آمریکا به سر میبرد. آنها به او پیشنهاد یک بورس ۹ ماهه دادند و گفتند در صورتی که بماند و کلیدر به انگلیسی ترجمه شود، قطعا نوبل را میبرد. اما دولتآبادی این دعوت را به خاطر نوشتن روزگار سپری شده مردم سالخورده نپذیرفت.
مجموعه 10 جلدی رمان کلیدر بین سالهای 1357 تا 1363 منتشر شد. شش جلد ابتدایی کتاب همزمان با انقلاب 57 چاپ شد که به سرعت میان مردم محبوبیت پیدا کرد و پس از انتشار جلدهای پایانی هم محبوبیت خود را حفظ کرد و بین روشنفکران بحثهای زیادی را راه انداخت. ترجمه آلمانی کلیدر نیز به قلم «زیگرید لطفی» در زوریخ منتشر شد.
سبک نوشتار رمان کلیدر
با وجود اینکه کتاب کلیدر داستانی بر پایه واقعیت است، اما دولت آبادی زمان رخداد داستان را برای روایت مناسبتر و پیوند زدن آن با جریانات سیاسی قبل از انقلاب 57، به سالهای 1325 تا 1327 انتقال داد و با اینکار توانست حزب توده را وارد جریان داستان کند.
کلیدر یکی از نمونههای ادبیات متعهد است که تلاش میکند شکاف میان طبقههای مختلف جامعه را از تفکر دربارهی مفهوم انقلاب کم کند و مردم را قربانی شرایط اجتماعی جامعهشان میداند. اوضاع و احوال شخصیتهای نوشته شده توسط دولت آبادی فارغ از گرایش مذهبی که دارند، بررسی میشود و هر کدام از شخصیتهای نمایندهی یک طبقه خاص اجتماعی هستند و یک مبارزهی طبقاتی واقعی در کتاب به تصویر کشیده شده است.
شخصیتهای اصلی رمان کلیدر؛ زاده شده از دل واقعیت
گل محمد شخصیت اصلی داستان کلیدر است. دولت آبادی برای ساخت و پردازش شخصیت گل محمد از کاراکترهای بیشماری در طول داستان کمک گرفته است تا به طور غیرمستقیم گلمحمد را به مخاطب معرفی کند. گل محمد و یارانش به عنوان شخصیتهای اصلی داستان علیه زمینداران قیام میکنند و به قهرمان روستاییان تبدل میشوند. اما پس از این اتفاق مشکلات گل محمد آغاز میشود.
مارال دختر جوان کردی است که داستان با حرکت او برای ملاقات پدر و نامزدش دلاور شروع میشود. او در ادامهی داستان با گل محمد ازدواج میکند و همین موضوع باعث ایجاد کینه دلاور (نامزد سابق مارال) و اختلاف بین اقوام مختلف میشود.
ستار جوانی پینه دوز است که گل محمد در یکی از سفرهایش به شهر با او آشنا میشود و کسی است که باعث فرار گل محمد از زندان میشود. ستار یکی از یاران گل محمد در مبارزاتش علیه اربابان است.
محمود دولت آبادی؛ از بازیگری تا نویسندگی
محمود دولتآبادی (Mahmoud Dowlatabadi) از برجستهترین نویسندگان معاصر ایران است که به دلیل ادبیات حماسی و منحصر به فردی که دارد، از دیگر نویسندگان ایرانی متمایز شده است. او در خانوادهای روستایی در اطراف سبزوار به دنیا آمد. زندگی روستایی دوران کودکی و نوجوانی دولت آبادی در ادبیات و مضمونهایی که در کتابهایش به آن پرداخته، تاثیر زیادی داشته است. همچنین به دلیل آشنایی پدرش با شعر کهن فارسی، او در جوانی با ادبیات کلاسیک ایران آشنا شد. پس از دوران دبیرستان مشغول به تحصیل در رشته تئاتر شد و نمایشنامههایی از نویسندگان بزرگی مانند «برشت»، «آرتور میلر» و «بهرام بیضایی» را روی صحنه برد و تسلط او را در زمینهی ادبیات کهن و فولکلور بالا برد.
موضوع محوری اکثر کتابهای دولت آبادی آزادی اجتماعی، قیام و رنج مردم است. این موضوعات چنان در نوشتههای دولت آبادی پررنگ بودند که در اوایل دههی 50 شمسی به زندان افتاد. اتهام او کتابهایش بودند که ساواک همراه با افرادی پیدا میکرد که به عنوان مخالفان حکومت دستگیر میکرد.
…
از کتابهای مشهور دولت آبادی میتوان به «جای خالی سلوچ»، «نون نوشتن»، «طریق بسمل شدن» و «زوال کلنل» اشاره کرد.
همچنین فیلمهای «خاک» ساختهی «مسعود کیمیایی» براساس داستان «آوسنه بابا حسن» و فیلم «زمستان است» ساختهی «رفیع پیتز» که برگرفته از داستان «سفر» است، بر اساس نوشتههای دولت آبادی ساخته شدهاند. دولت آبادی در سال 2014 برنده نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه شد. همچنین او در سالهای فعالیت ادبیاش موفق شده جوایز ادبی «هوشنگ گلشیری» و «من بوکر» را در کارنامهی خود ثبت کند.
نظر بزرگان دربارهی کتاب کلیدر
«کریم امامی» مترجم و منتقد هنری درباره اثر ماندگار محمود دولت آبادی مینویسد:
«کلیدر را میتوان نقطه اوج رشته آثار پیشین دولت آبادی به حساب آورد که اغلب آنان داستانهایی کوتاه درباره مردم زجر کشیده و رنجور دهات خراسان است.». نثر منحصر بهفرد و شاعرانه کتاب نیز همواره در طول سالیان مورد تحسین منتقدین قرار گرفته است. «کریم امامی» نویسنده و منتقد هنری حجم کتاب را بسیار بالا میداند و معتقد است کتاب میتوانست در یک چهارم حجم فعلی نوشته شود.
«یارشاطر» کتاب را «حماسهای با تصاویر پر بار شعری در جامه نثر» توصیف میکند. علاوه بر این نحوه معرفی و پرورش شخصیتها هم در رمان بسیار مورد توجه بوده است.
«محمدرضا قانونپرور» در کتاب «نوای نقال در کلیدر » شخصیتپردازی را اینگونه روایت میکند:
«شخصیتهای داستان پیچیده به تصویر کشیده شدهاند و نقش حقیقی آنها از طریق ویژگیها و ظاهرشان آشکار میشود». «قانون پرور» خلق ریتمهای زبانی و اوجگیریهای تدریجی داستان را از نقاط قوت آن برشمرده است. تعداد زیادی از منتقدان ادبی کلیدر را زمینهساز تحول در ادبیات داستانی مدرن فارسی میدانند. اما تمامی مفسرین و صاحباننظر دربارهی کلیدر نظر مثبتی ندارند.
«مهشید امیرشاهی»
روزنامهنگار، از زبان و لحن نوشتاری رمان انتقاد کرده است و آن را مملو از ایرادهای دستور زبانی، تلفظ و املای نادرست واژگان میداند. امیرشاهی معتقد است استفاده از کلمات و اصلاحات فرانسوی و انگلیسی از زبان شخصیتهای داستان کلیدر با ادبیات روستایی آنها نامتناسب است.
محمود دولت آبادی:
«دربرخوردهایی که بین بیشتر علاقهمندان به ادبیات با من پیش میآید، میبینم که نسبت به گذشتهی من کنجکاوی نشان میدهند و اگر روشان بشود میپرسند: «آقای دولتآبادی یک کمی از خودتان، از گذشتهی خودتان تعریف کنید!» به این دوستان با صراحت باید بگویم: اینکه من فقیر بوده یا نبودهام، اینکه رنج بسیار کشیده یا نکشیدهام، اینکه شوخچشمیهایی داشته یا نداشتهام به پشیزی نمیارزد مگر آنکه توانسته باشم یا بتوانم به مدد و بهرهگیری درست آن، ادبیات ناب اجتماعی بیافرینم.»
قسمتهایی از کتاب کلیدر محمود دولت آبادی
ما را مثل عقرب بار آوردهاند؛ مثل عقرب! ما مردم صبح که سر از بالین برمیداریم تا شب که سر مرگمان را میگذاریم، مدام همدیگر را میگزیم. بخیلیم؛ بخیل. خوشمان میآید که سر راه دیگران سنگ بیندازیم. خوشمان میآید که دیگران را خوار و فلج ببینیم. اگر دیگری یک لقمه نان داشته باشد که سق بزند، مثل این است که گوشت تن ما را میجود. تنگنظریم ما مردم؛ تنگنظر و بخیل؛ بخیل و بدخواه. وقتی میبینیم دیگری سرِ گرسنه زمین میگذارد، انگار خیال ما راحتتر است؛ وقتی میبینیم کسی محتاج است، اگر هم به او کمک کنیم، باز هم مایه خاطرجمعی ماست؛ انگار که از سرپا بودن همدیگر بیم داریم.
در بخشهایی از کتاب کلیدر میخوانیم…
افتادن، هیچ شکوهی ندارد، آنگاه که جانی از زیر ضربهها به در بردی، تازه هراس آغاز میشود. جویده شدهای، جای جای زخم بیم در تو بافته میشود. احساس اینکه نتوانی برخیزی! احساس دهشتناک. اگر نتوانی برخیزی؟! بیم فردا. این تو را میکُشد. با این همه بر میخیزی. نیمه خیز میشوی و بر میخیزی. اما همان دم که در برخاستی ترس این داری که نتوانی بایستی. به دشواری میایستی، اما براه افتادن دشواری تازه ایست. یک گام و دو گام. پاها، پاهای تو نیستند. میلرزند. ناچار و نومید قدم بر میداری. در تو ستونی فرو ریخته است…
سنگ تاب میآورد. نعرهی آسمان و تابش آفتاب و سرمای نیمه شبانه را تاب میآورد. سنگ بر جای چسبیده است. بی جنبشی، سرشت آن است، میتواند تا پایان دنیا خاموش نشسته بماند. اما آدم؟ تپش و جنبش را دمی او را وا نمیگذارد. چیزی، چیزی شناخته و ناشناخته همواره درون او میجوشد. بر افروختگیاش را برای همیشه نمیتواند پنهان دارد. تاب و دوامش را کش و مرزی نیست. سرانجام فواره میزند و از خود بدر میریزد. چشمه گون برون میجوشد. با اینکه آرام، آرامتر، قطره قطره، دلمایه خود را واپس میدهد. به اشکی، به کلامی، یا به فریادی، به تیغه خنجری، به ارژنی یا به شلیکی…
…
شاید شما تعجب کنی ارباب از حرف من، ارباب؛ اما به عقیده من بیشتر مردم، بیشتر وقتها دروغ میگویند. نه بیشتر مردم، که همه مردم همه وقتها دروغ میگویند! فقط وقتهایی که تنها هستند، ممکن است راست هم بگویند. اما به ندرت! چون آدم وقتی هم که تنها میشود، تنهاییاش پر است از دروغهایی که در میان جماعت و با دیگران گفته بود. حق هم دارند که دروغ بگویند. ارباب، چون که حقیقت آدم را دیوانه میکند
شما میتوانید برای خرید آنلاین کتاب کلیدر از صفحهی فیدیبو اقدام کنید
مشخصات کتاب
عنوان: کلیدر
نویسنده: محمود دولت آبادی
تعداد صفحات: ۲۲۹۳ (۱۰ جلد)
گردآوری: مدیریت استراتژیک بدن