کتاب مزایای منزوی بودن
کتاب مزایای منزوی بودن
کتاب مزایای منزوی بودن یا رمان The perks of being a wallflower نوشتهی استیون چباسکی Stephen Chbosky را «کاوان بشیری» به فارسی برگردانده تا انتشارات میلکان منتشرش کند.
این اثر که از آن به عنوان نسخهی مدرن رمان ناطور دشت نیز یاد میشود، که توانسته طی ۷۱ هفته متوالی، در صدر پرفروشترین آثار نیویورکتایمز قرار گیرد. چارلی شخصیت اصلی این داستان، شخصیت هولدن کالفیلد در ناطور دشت اثر جی. دی سلینجر را در ذهن متبادر میکند.
چارلی با این که از هوش بالایی برخوردار است در انزوا به سر میبرد. کتاب مزایای منزوی بودن با نگاهی عمیق به دوران نوجوانی قصد دارد تا روایتی پرکشش و جذاب از فراز و نشیبهای زندگی نوجوانان را در روابط اجتماعی و عاشقانه به تصویر بکشد.
رمان مزایای منزوی بودن روایتی خاص از زندگی نوجوانی درونگرا به نام چارلی است که به دلیل شرایط سنی با مشکلات زیادی مواجه میشود. او زندگی سختی دارد و همیشه وقت خود را با نامه نوشتن برای یک دوست ناشناس سپری میکند. بدون شک این خود یکی از جذابیتهای بیبدیل این رمان ساده اما در عین حال جذاب است. زیرا استیون شباسکی در حقیقت داستان را به روایتگری چارلی در قالب همین نامههای کوتاه به تصویر میکشد.
پیش زمینه مطالعه کتاب مزایای منزوی بودن
در گذشته ویژگی منزوی بودن را یک شاخص رفتاری نامناسب میدانستند. اگر فردی منزوی بود، از نظر جامعه به غیراجتماعیبودن محکوم میشد. همین رویکرد همیشه به ما القا کرده است که افراد منزوی حتما مشکلی دارند. اما امروزه که از آن دوران هنوز خیلی هم فاصله نگرفتهایم، میدانیم انزوا یکی از مشخصههای درون گرایی نیز هست. لزوما منزوی بودن یک فرد نشانه این نیست که او مشکلی دارد. این مفهوم، در کتاب مزایای منزوی بودن به نگارش درآمده است، کتابی که اوج دقت و تعاملات اجتماعی یک فرد درونگرا را در قالب کمترین روابط اجتماعی بهخوبی به تصویر میکشد.
درونگرایی ویژگی رفتاری ثابتی است: تغییر نمیکند، از بین نمیرود و به برونگرایی هم ختم نمیشود. گذر زمان نمیتواند اثری بر آن داشته باشد مگر باعث درک، آگاهی و شناخت بیشتر شود. این درک و آگاهی میتواند حاصل از صحبت با یک مشاور یا روانشناس خوب، همدردی با دوست درونگرا یا خواندن کتابهای تخصصی باشد. اما در این کتاب با ترکیبی از دو مورد آخر در قالب یک داستان جذاب و ساده به این درک و آگاهی دست پیدا میکنیم. در معرفی کتاب امروز، میخواهیم مزایای منزوی بودن اثر «استیون شابسکی» را بیشتر بشناسیم. با ما همراه باشید.
پشت جلد کتاب مزایای منزوی بودن
بعد از این که اینو گفتم همه مون ساکت و غمگین شدیم. تو سکوت، چیزی رو یادم اومد که هیچ وقت به هیچ کی نگفته بودم. یه بار قدم می زدیم . فقط سه تایی مون بودیم و من وسط بودم. یادم نمونده کجا داشتیم می رفتیم یا از کجا می اومدیم. حتا فصلش هم یادم نیست. فقط یادمه بین اونا قدم می زدم و برای اولین بار احساس کردم به جایی تعلق دارم…
ساختار کتاب مزایای منزوی بودن
کتاب مزایای منزوی بودن در پنج بخش نوشته شده و هر بخش خود دارای چند زیرمجموعه است. بخشبندی کتاب با تاریخ نامههایی که کل کتاب را شکل میدهند، همراستا است. در ادامه معرفی مختصری از هر بخش را میخوانیم:
بخش اول : شامل ده نامه از ماه اوت تا اکتبر
بخش دوم : چهارده نامه از ماه نوامبر تا ابتدای ژانویه
بخش سوم : چهارده نامه از ژانویه تا اواخر آوریل
بخش چهارم : چهارده نامه از اواخر آوریل تا اواخر ژوئن
حرف آخر: یک نامه که دقیقا یک سال و دو روز پس از نوشتن اولین نامه نوشته شده است.
داستان کتاب دوستداشتنی و جذاب است و شما را پای تمام نامهها مینشاند. برای همین میتوان گفت از دسته کتابهایی است که در مدت دو تا سه روز تمام میشود.
درباره کتاب مزایای منزوی بودن
کتاب مزایای منزوی بودن داستان متفاوتی دارد؛ چون سیر داستان آن با شخصیتهای ملموس و زنده دنبال میشود اما در لحظه اتفاق نمیافتد. جالبتر آنکه در این کتاب، مخاطب یک فرد خاص است؛ اما آنقدر زیبا نوشته شده است که هر خوانندهای میتواند خود را جای این مخاطب خیالی قرار دهد. قوه تخیل نویسنده بسیار بالاست. زبان رسا و صادقانه شخصیت اصلی داستان شما را چنان جذب میکند که نمیتوانید از خواندن آن دست بکشید.
این کتاب زندگی چندین نفر را که به هم گره خورده است بهزیبایی بهتصویر میکشد. همه شخصیتهای داستان دوستداشتنی هستند. کتاب آرام و ساده است. شما داستان این کتاب را زندگی خواهید کرد. همهچیز غیرمستقیم بیان شده است و آخر کتاب تازه متوجه میشویم که چطور شخصیت یک فرد درونگرا را زندگی کردهایم.
دستهبندی خاص کتاب هم از خستگی احتمالی خواننده میکاهد و باعث میشود بهتر احساس کنیم با این کتاب و در لحظههایش زندگی میکنیم.
ویژگی کتاب مزایای منزوی بودن
برجسته ترین ویژگی این رمان طنزآمیز ، تأثیرگذار و به یادماندنی از استیون چباسکی، دقت و درستی کم نظیر اتمسفر حاکم بر داستان است که نویسنده به وسیله ی آن، زندگی پسری سردرگم در آستانه ی بزرگسالی را به تصویر می کشد. در حالیکه چارلی، شاگرد جدید دبیرستان، «بچه مثبت ترین» دانش آموز مدرسه به حساب نمی آید، اما اصلا و ابدا نزد سایر بچه ها محبوب نیست. او منزوی و درون گرا است و بسیار بیشتر از هم سن و سالان خود می فهمد و فکر می کند، اگر چه کمی در مهارت های اجتماعی ضعف دارد.
مخاطب از طریق نامه هایی که چارلی برای شخصی ناشناخته می فرستد، با زندگی او آشنا می شود. چارلی علاوه بر مواجه بودن با مشکلات اغلب بچه های دبیرستانی، باید با خودکشی اخیر بهترین دوستش نیز کنار بیاید. با گذشت داستان، چارلی با دختر و پسری آشنا می شود که به او کمک می کنند به شکل متفاوتی با زندگی مواجه شود.
معرفی کتاب مزایای منزوی بودن
داستان در مورد نوجوانی به اسم چارلی است که در ارتباط برقرار کردن با اطرافیانش با مشکل مواجه میشود. او مشکلات روحی بسیاری دارد و پیوسته دچار احساساتی متضاد میشود. اما این تمام مشکلات چارلی نیست او علاوه بر مشکلات دیگر نوجوانان، باید با مرگ خاله و خودکشی بهترین دوستش کنار بیاید.
استیون شباسکی در این رمان قصد دارد تا شما را با زندگی فردی سردرگم آشنا کند که با وجود تمام تلخیهای اطرافش به شدت باهوش و با استعداد است. شاید شاخصترین ویژگیهای این رمان تأثیرگذار بیان طنز گونهی شباسکی در آن است. زیرا به واسطهی آن اثری جذاب و در عین حال خاص را خلق کرده، رمانی که در زیر لایه عاشقانه و بیان طنزش شما را با داستان تلخ مواجه میکند.
بدون شک این رمان به دلیل بیان واقعیتهای زندگی نوجوانان ارتباط خوبی با شما برقرار خواهد کرد. چرا که شباسکی با بیان این دوران از دید شخصی دیگر به شما یادآور میشود که بعضی تجربیات شخصی میتوانند تا چه حد فراگیر و همگانی باشند.
این رمان پرکشش با موضوع دو راهی انفعال و اشتیاق، به اثری کلاسیک و در عین حال مدرن تبدیل شده است. نامههای چارلی فوق العاده، منحصر به فرد، خنده دار و ویرانگر هستند. شباسکی از زبان چارلی داستان عمیقا اثرگذاری را بازگو میکند که ما را با خود به دورانی دیوانه وار و مهیج میبرد: بله دوران بزرگ شدن.
لازم به ذکر است روزنامهی گاردین این رمان را نسخهی مدرن کتاب ناطور دشت عنوان کرده، همچنین بر اساس این رمان جذاب فیلمی به کارگردانی خود شباسکی و بازی اما واتسون ساخته شده است.
استفان شباسکی را بیشتر بشناسیم:
استیون چباسکی Stephen Chbosky ، زاده ی 25 ژانویه ی 1970، رمان نویس، فیلمنامه نویس و کارگردان آمریکایی است. چباسکی در پنسیلوانیا به دنیا آمد و بزرگ شد. او در نوجوانی به خواندن کتاب های کلاسیک، ترسناک و فانتزی بسیار علاقه داشت و عمیقا تخت تأثیر «ناتور دشت» نوشته ی سلینجر و آثار اسکات فیتزجرالد و تنسی ویلیامز قرار داشت. چباسکی در سال 1994، قصد داشت کتاب بسیار متفاوتی نسبت به «مزایای منزوی بودن» بنویسد اما نتیجه چیز متفاوتی شد. گفتنی است که او خودش شخصا نوشتن فیلمنامه و کارگردانی فیلم موفق بر گرفته شده از این رمان
شباسکی ، با وجود اینکه سن زیادی ندارد اما سابقهی خوبی تا کنون از خود برجای گذاشته است. بیشتر طرفدارانش شباسکی را با رمان مزایای منزوی بودن میشناسند.
معروفترین کتاب او همین کتاب مزایای منزوی بودن است. فیلمی هم براساس این کتاب با حضور بازیگران موفقی چون اما واتسون (Emma Watson)، لوگان لیرمن (Logan Lerman)، و ئیزرا میلر (Ezra Miller) ساخته شده است. استفن در پنسیلوانیا متولد شد و دارای یک خواهر به نام استیسی (Stacy) است. خواهرش با کارگردان مشهوری به نام جان اریک داودل (John Erick Dowdle) ازدواج کرد. پدرشان مدیرعامل شرکت فولاد بود و خانوادهشان در دسته خانوادههای مرفه قرار میگرفت.
…
شابسکی از همان دوران کودکی عاشق تخیل و ادبیات بود. او این استعداد خود را بیشتر در ساخت فیلم و نوشتن رمان بروز داد. از مجموعه فیلمهای موفقی که او ساخته است میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
• چهار گوشه، هیچ جا؛
• قدرتهای آستین در گلدمبرگ؛
• اجاره دادن؛
• نوارهای پوکیپسی؛
• مزایای منزوی بودن؛
• مانند بالا، از پایین؛
• راه فراری نیست؛
• زیبایی و جاندار؛
• تعجب؛
• شاهزاده جذاب؛
• ایوان هانسن عزیز.
سه کتاب معروف او نیز این کتابها هستند:
• زیبایی و جاندار؛
• دوست خیالی؛
• مزایای منزوی بودن.
آیا این کتاب برای شماست؟
همانطور که میدانیم، جامعه متشکل از افراد درونگرا و افراد برونگرا است. خواندن کتاب مزایای منزوی بودن برای هر دو دسته پیشنهاد خوبی است؛ چون احساس همدردی مناسبی به افراد درونگرا میدهد و درک مناسبی از درونگراها به برونگراها میبخشد. این کتاب برای والدین هم مناسب است تا هم درباره شریک زندگی خود شناخت بهتری پیدا کنند و هم اگر کودک درون گرا دارند، دید مناسبی دربارهاش پیدا کنند. شما میتوانید این کتاب را به دوست درونگرای خود نیز هدیه بدهید. شاید پیشنهاد آن برای کسانی که اطرافمان هستند و احساس میکنیم برایشان مناسب است نیز خالی از لطف نباشد.
همچنین اگر بهتازگی کتاب فلسفی یا سنگینی خواندهاید، این کتاب میتواند تنفس خوبی برایتان باشد.
برخی نظرات دربارهی کتاب مزایای منزوی بودن:
– روحیه بخش و امید دهنده. (Guardian)
– به راحتی میتوان این اثر را با «ناتور دشت» مقایسه کرد. (Common Sense Media)
– داستانی عمیقا تأثیرگذار. (Book Depository)
در بخشی از کتاب مزایای منزوی بودن میخوانیم:
من خیلی مذهبی بزرگ نشدم، چون پدرمادرم خودشون به مدرسهی کاتولیک رفته بودن، ولی خیلی زیاد به خدا اعتقاد دارم. فقط اسمی براش نذاشتم. فکر کنم بدونی منظورم چیه. امیدوارم باوجوداین ناامیدش نکرده باشم.
درضمن، بابا یه جروبحث حسابی با پدرمادرِ پسره داشت. مادرِ پسره خیلیخیلی عصبانی شده بود و سر پسرش جیغوداد کرده بود. پدر پسره ساکت مونده بود. بابا خیلی موضوع رو شخصی نکرده بود. به اونا نگفته بود که پسرشون رو تخمی بزرگکردن یا یه همچین چیزهایی.
تا جاییکه به بابام مربوط میشد، تنها چیزِ مهم این بود که کمک کنن پسرشون از خواهرم دور بمونه. همینکه توافق شد، اونا رو ول کرده بود تا خونوادگی به این موضوع رسیدگی کنن. حداقل این چیزی بود که به ما گفت.
تنها چیزیکه از بابام پرسیدم، در مورد مشکلات خونوادگی پسره بود. اینکه فکر میکنه اونا پسرشون رو کتک زدن یا نه. بابا بهم گفت سرم به کار خودم باشه، چون نمیدونه و هیچوقت هم نمیپرسه و فکر نمیکنه مهم باشه.
«همه یه قصهی گریهدار ندارن چارلی، و حتی اگه داشته باشن، دلیل نمیشه.»
فقط همینها رو گفت. بعد رفتیم تلویزیون نگاه کنیم.
خواهرم هنوز از دستم عصبانیه، ولی بابا گفت کار درست رو انجام دادم. امیدوارم اینطوری بوده باشه، ولی سخته گفتنش گاهی وقتها.
قسمت هایی از کتاب مزایای منزوی بودن (لذت متن)
ما بنا به دلایل زیادی چیزی هستیم که هستیم و شاید هیچ وقت بیش تر اونا رو ندونیم، ولی حتا اگه ما قدرت انتخاب اینو نداشته باشیم که از کجا اومدیم، باز می تونیم انتخاب کنیم که به کجا بریم. می تونیم باز کارهایی بکنیم و حتا سعی کنیم احساسی خوبی به شون داشته باشیم.
بیل لبخندی زد و به پرسیدن سوال ادامه داد. آروم آروم رسید به «مشکلات خونوادگی» و بهش در مورد پسری که نوار کاست گلچین می کرد و خواهرم رو زد گفتم چون خواهرم فقط ازم خواسته بود که به بابا و مامان چیزی نگم، پس فکر کردم می تونم به بیل بگم. بعد که بهش گفتم باز اون قیافه جدی اش رو گرفت و بهم چیزی گفت که فکر نکنم این ترم یا اصلا هیچ وقت فراموش کنم.
«چارلی، ما عشقی رو قبول می کنیم که فکر می کنیم لیاقتش رو داریم.» همون جا ساکت وایسادم. بیل به شونه م زد و یه کتاب جدید برای خوندن بهم داد. بهم گفت همه چی درست می شه.
بخشی از کتاب مزایای منزوی بودن
دو ماه گذشته رو تو بیمارستان بودم. تازه دیروز مرخص شدم. دکتر بهم گفت که مامان و بابا منو پیدا کردن که رو مبل تو اتاق پذیرایی نشسته بودم. کاملا لخت بودم و فقط داشتم تلویزیون نگاه میکردم که روشن نبوده. گفتن نه حرفی میزدم و نه از اون حال بیرون میاومدم. بابام حتی بهم سیلی زده بود تا بیدار شم و همونطور که بهت گفتم، هیچ وقت ما رو نزده. ولی اینم جواب نداده، برای همین منو بردن بیمارستان، همون جایی که وقتی هفت سالم بود و خاله هلن مرد منو بردن.
بهم گفتن که یه هفته نه حرفی میزدم و نه کسی رو میشناختم. حتی پاتریک رو، که گمونم اون موقع برای دیدنم اومده بود. فکر کردن بهش آدم رو میترسونه. تنها چیزی که یادمه اینه که نامه رو انداختم صندوق پست. چیزی دیگهای که میدونم، اینه که تو مطب دکتر نشسته بودم و خاله هلنام یادم اومد و گریهم گرفت و دکتر، که معلوم شد زن خیلی مهربونیه […].
***
چند هفته اول تو بیمارستان خیلی سخت بود. سختترین قسمتش نشستن تو مطب دکتر بود. وقتی که دکتر به مامان و بابا گفت چه اتفاقی افتاده. هیچ وقت ندیده بودم مامانم آنقدر گریه کنه، یا بابا آنقدر عصبانی باشه. چون نمیدونستن اون موقع همچین اتفاقایی افتاده. ولی دکترم بهم کمک کرد از اون موقع خیلی چیزها رو حل کنم؛ راجع به خاله هلنام، راجع به خونوادهم و دوستام و خودم. مراحل زیادی برای این جور چیزها بود و دکترم خیلی خوب از همۀ اونا منو گذروند. البته چیزی که بیشتر از همه بهم کمک کرد، وقتی بود که تونستم ملاقاتی داشته باشم. خونوادهم از جمله داداشم و خواهرم، همیشه اون روزها میاومدن بهم سر میزدن تا اینکه داداشم مجبور شد برگرده دانشگاه تا فوتبال بازی کنه. بعد از اون خونوادهم بدون داداشم میاومدن و اون برام کارت پستال میفرستاد.
اون حتی تو آخرین کارت بهم گفته بود که گزارشم رو راجع به والدن خونده و خیلی ازش خوشش اومده، که منو واقعا خوشحال کرد. درست مثل اولین باری که پاتریک رو دیدم. بهترین چیز در مورد پاتریک اینه که حتی وقتی تو بیمارستان باشی، اون عوض نمیشه. همیشه شوخیهایی داره که حالت رو بهتر بکنه بهجای اینکه از حالت بپرسه که حال آدم رو بدتر میکنه. اون حتی برام یه نامه از سم آورد، و سم گفته بود که اون آخرهای آگست برمیگرده و اگه تا اون موقع بهتر بشم، اون و پاتریک با ماشین منو میبرن تونل و این بار، میتونم پشت وانت وایسم اگه بخوام. این جور چیزها بیشتر از همه بهم کمک کرد. روزهایی هم که برام پست چیزی میآورد خوب بود. بابابزرگ برام یه نامهی واقعا قشنگ فرستاده بود.
***
چون باعث شد همه چیز عادی بهنظر برسه. مری الیزابت حتی یه کم بیشتر از بقیه موند. خیلی خوشحال بودم که فرصت پیدا کردم کمی باهاش تنها حرف بزنم قبل از این که بره برکلی. درست همونطور که برای بیل و دوست دخترش خوشحال بودم وقتی که دو هفته پیش اومدن منو دیدن. اونا همین نوامبر ازدواج میکنن و میخوان که به مراسم عروسی شون برم. خوبه که آدم چیزهایی جلو روش داشته باشه. وقتی که کم کم حس کردم همه چیز خوب میشه وقتی بود که خواهرم و داداشم بعد از رفتم بابا مامانم پیشم موندن. ماه جولای بود. ازم سؤالهای زیادی راجع به خاله هلن پرسیدن چون حدس میزنم هیچ اتفاقی برای اونا نیفتاده بود. داداشم خیلی ناراحت بود و خواهرم واقعا عصبانی بود. اون موقع بود که کم کم همه چیز روشنتر شد چون…
تهیه کتاب مزایای منزوی بود
نسخه الکترونیکی کتاب مزایای منزوی بودن را میتوانید در سایت طاقچه بخوانید
کتاب صوتی مزایای منزوی بودن را از اینجا دانلود کنید
علاوه بر کتاب، فیلمش رو هم پیشنهاد میکنم
مشخصات کتاب
عنوان: مزایای منزوی بودن
موضوع: داستان های آمریکایی قرن 20
نویسنده : استیون چباسکی
مترجم : کاوان بشیری
ناشر: میلکان
قطع: رقعی
عرض: ۱۴.۵
ارتفاع: ۲۱
نوع جلد: نرم
تعداد صفحات: ۲۲۴
قیمت: ۳۷۰,۰۰۰ ریال
گردآوری مدیریت استراتژیک بدن