کتاب خوش بینی آموخته شده
کتاب خوش بینی آموخته شده
کتاب خوش بینی آموخته شده _ چگونه می توان ذهنیت و زندگی خود را تغییر داد؟ خوش بینی آموخته شده (Learned Optimism)، نام کتابی است در زمینه روانشناسی مثبت نگر (Positive psychology)، که بر روی توانایی های افراد مانند شاد زیستن، قدرت حل مسئله و خوش بینی متمرکز می باشد.
نویسنده این اثر مارتین سلیگمن (Martin Seligman)، است، که از وی می توان به عنوان پدر روانشناسی مثبت نگر یاد نمود. او مدت ها رئیس انجمن روانشناسی آمریکا بوده و تاثیرگذارترین تحقیقات روانشناسی را در دهه های اخیر ارائه نموده است.
دکتر سلیگمن منتقد سر سخت جریان عمومی روانشناسی در گذشته می باشد، و معتقد است آن رویکردها تنها در جهت برطرف نمودن علائم و اختلالات روانی حرکت داشته، در حالیکه باید به دنبال راهکارهای برای افزایش شادی در زندگی افراد بود.
سلیگمن، یکی از مهمترین دستاوردهای روانشانسی در دهه های اخیر را این مسئله می داند، که انسان ها می توانند شیوه فکر کردن خود را تغییر دهند. او در جای دیگر عنوان می نماید: هوش قطعاً در سرعت پیشرفت نقش دارد، اما انگیزه عاملی است که در نبود آن، هیچ حرکتی شکل نخواهد گرفت و خوش بینی، پیش نیاز این حرکت می باشد.
موضوع کتاب خوش بینی آموخته شده
وی با بیان نظریه ای تحت عنوان درماندگی آموخته شده (Learned Helplessness)، در واقع این موضوع را عنوان می نماید، که افراد مطابق با تجربیات منفی گذشته خود مانند ناکامی های مستمر، به این نتیجه می رسند که هرچه تلاش نمایند، قادر به ایجاد تغییر و پیشرفت نخواهند بود، در نتیجه تسلیم شرایط موجود می شوند.
دکتر سلیگمن، دو گروه از سگها را در شرایط مختلفی قرار داد. در گروه اول، سگها در جعبه دوطرفهای قرار داشتند که به یک طرفش شوک الکتریکی وارد میشد، و طرف دیگر، فاقد شوک الکتریکی بود. بین دو طرف جعبه، درب و اهرم هایی قرار داشت، ولی اهرمها هیچ کدام ارتباطی به درب نداشتند.
در گروه دوم همان نوع جعبهها وجود داشت، اما با فشار دادن اهرمها سگها میتوانستند درب را باز کنند. وی بعد از این که چند بار این آزمایش را روی دو گروه انجام داد، متوجه شد که سگهای گروه اول بعد از چند بار تقلا دیگر هیچ تلاشی برای نجات خودشان انجام نمیدهند و شوک الکتریکی را تحمل میکنند.
دکتر سلیگمن در مرحله بعد، جعبهها را عوض نمود، اما سگهای گروه اول حتی وقتی که در جعبههای گروه دوم قرار میگرفتند، باز هم هیچ تلاشی انجام نمیدادند.
اگر آنها فقط کمی حرکت می کردند، از شوک نجات پیدا میکردند. اما سگ ها آموخته بودند که درمانده باشند.
ذهن دکتر سلیگمن، این پدیده را به عنوان درماندگیِ آموختهشده نامگذاری نمود و آنرا مرتبط با افسردگی در انسانها دانست.
افرادی که شدیدا افسرده اند، معتقدند که درمانده هستند. آنها برای سعی کردن در انجام کاری تلاش نمی کنند و ارزشی قائل نیستند، زیرا انتظار ندارند که چیزی به نفع آنها تمام شود.
بخش های از کتاب خوش بینی آموخته شده
در کتاب خوش بینی آموخته شده دکتر سلیگمن با توجه به نتایج تحقیقات خود عنوان می دارد، که چگونه خوش بینی بر کیفیت زندگی افراد تاثیرگذار بوده و تنها با تمرین هر فرد می تواند خوش بینی را در خود ایجاد نماید.
او در واقع، خوش بینی را نوعی مهارت قابل اکتساب می داند، که با بدست آوردن آن می توان از روحیه تسلیم شدن فاصله گرفت و افسردگی را از میان برداشت.
چنانچه در مقدمه کتاب خوش بینی آموخته شده نیز بیان می نماید: افسردگی تنها رنج بردن ذهنی نمی باشد، بلکه عاملی در جهت کاهش بهره وری و سلامت جسمانی است.
کشورهایی که از میزان بدبینی کمتری برخوردار هستند، به مراتب دارای موقعیت اقتصادی بهتری می باشند. مسئله افسردگی با داروی پروزاک از بین نمی رود، و قرار نیست به همه مردم داروی ضد افسردگی داده شود.
چرا که با تجویز داروهای ضدافسردگی، مردم تنها به مصرف دارو عادت نموده و این موضوع قطعا بر روحیه و بهره وری آنها تاثیرگذار خواهد بود. در صورتیکه با آموزش مهارت خوش بینی به افراد، در مدارس، خانه یا محل کار می توان از افسردگی فاصله گرفت.
مارتین سلیگمن
دکتر سلیگمن، این سوال را در مورد زندگی بیان می نماید، که چه چیزی باعث می شود یک نفر پس از آنکه معشوقش دست رد به سینه او می زند، مجدد از جای بر می خیزد؟ در حالیکه فرد دیگر با وجود اینکه می داند کارش نتیجه ای ندارد، اما همچنان ادامه می دهد؟
سپس در پاسخ عنوان می نماید، افرادی که در زندگی پس از یک شکست، مجدد از جا بر می خیزند و دارای نیروی اراده بالایی هستند، در حقیقت افرادی می باشند که شیوه ای برای توضیح دادن حوادث داشته و شکست را دائمی نمی دانند.
آنها معتقدند، که شکست ارزش های اساسی شان را تحت تاثیر قرار نمی دهد و این ویژگی توانایی نیست که یا از آن برخوردار بود، یا خیر. بلکه مهارت خوش بینی است، که هر فردی می تواند آنرا فراگیرد و در زندگی بکار برد.
نکته:
نکته اصلی در یادگیری این مهارت تغییر نوع نگرش به جهان هستی می باشد. افراد بدبین با وقوع هر اتفاق بدی، به پیش بینی بدترین حالت ممکن می پردازند
اینگونه افراد به دلیل آنکه همیشه بدترین شرایط ممکن را در ذهن خود مرور می نمایند، مستعد افسردگی و بی قراری خواهند بود و سلامت جسمی و روحی خود را مختل می نمایند.
اما از سوی دیگر، افراد خوش بین هنگامیکه اتفاق بدی رخ می دهد، به آن بهای بیش از حد نداده و آنرا در همه ابعاد زندگی خود تعمیم نمی بخشند. آنها معتقدند، اتفاقات ناخوشایند موقتی و گذرا بوده، که می توان بر آنها غلبه نمود.
در ادامه کتاب خوش بینی آموخته شده، دکتر سلیگمن با بیان نتایج تحقیقات خود به این موضوع می پردازد، که بر خلاف تصور معمول افراد که موفقیت را موجب خوش بینی می دانند، این تاثیرات خوش بینی است، که موجب موفقیت می گردد.
در واقع، در همان زمان که یک فرد بدبین، کمرش از شدت خستگی خم می شود، یک فرد خوش بینف از یک مانع نامرئی عبور نموده و موفق می شود. افرادی که از موانع عبور می کنند، به مکالمات منفی درونی خود توجه نمی کنند و با افکار محدود کننده مقابله می نمایند.
کلام آخر کتاب خوش بینی آموخته شده
دکتر سلیگمن در بخشی از کتاب عنوان می نماید: من در بیست و پنج سال گذشته ، درباره بدبین ها و خوش بین ها مطالعاتی داشته ام، ویژگی بدبین ها آن است که فکر می کنند اتفاقات ناگوار مدتی دراز باقی خواهند ماند و همه کارها را خراب می کنند، آنها اعتقاد دارند اتفاقات ناخوشایند تقصیر آنهاست.
اما خوش بین ها وقتی با همان حوادث روبرو می شوند به طرزی کاملا متفاوت برخورد می کنند. از نظر آنها، شکست و ناکامی، موضوع موقتی و گذراست. خوش بین ها معتقدند شکست تقصیر آنها نیست.
اوضاع سخت، بخت بد، یا دیگر مسائل منفی، بخشی از عوامل شکست هستند. به همین جهت تحت تاثیر شکست روحیه خود را ازدست نمی دهند و به تلاش های خود اضافه می کنند.
مشخصات کتاب
عنوان: خوش بینی آموخته شده (چگونه می توان ذهنیت و زندگی خود را تغییر داد)
موضوع: خوش بینی
نویسنده : مارتین سلیگمن
مترجم : فروزنده داورپناه و میترا محمدی
ناشر: رشد
قطع: وزیری
عرض: ۱۶.۵
ارتفاع: ۲۳.۵
نوع جلد: نرم
تعداد صفحات: ۴۰۰
قیمت: ۲۲۰,۰۰۰ ریال
منبع مدیریت استراتژیک بدن