قدرت ذهن
قدرت ذهن _ آیا تا حالا به این فکر کردهاید که صدایی که در سرتان دارید، چطور مستقل از مغز واقعیتان است؟ همانطور که میدانید، ذهن توسط مغز ایجاد شده، اما چطوری؟ دقیقا نمیدانیم! فقط می دانیم، مغز و ذهن انسان به شکل جدایی ناپذیری به یکدیگر متصل هستند.
ذهن بخش مرموزی از بشر است که در طول تاریخ علم، خیلی از انسان ها، تلاش کردهاند که آن را بشناسند. ولی با وجود اینکه چیزهایی زیادی از آن را کشف کرده اند، اما هنوز هم چیزهای خیلی زیادی درباره قابلیت های ذهن وجود دارد، که هیچ چیز در مورد آنها نمیدانیم.
ذهن چیست؟
هیچ کس دقیقا نمیداند که ذهن چیست، یا مغز چطوری آن را پدیدار میکند. ولی قدر مسلم می دانیم، قدرت ذهن، توانایی تغییر دادن مغز را دارد. جالب اینجاست، ذهن هر جا که دوست داشته باشد، میرود. و در حالیکه ممکنه، کنترل جایی را که ذهن میرود بر عهده بگیریم، همچنین میتوانیم تاثیری که قدرت ذهن روی ما میگذارد را مدیریت کنیم.
به عنوان مثال، آیا تا به حال متوجه یک فکر بسیار آزار دهنده یا عجیب و غریب شدهاید که ناگهان وارد سرتان میشود؟ شاید همیشه آنها را در سر دارید. این کاملا طبیعی است و ذهنِ همهی آدمها همین طوری است. همهی ما افکار دیوانهکننده، توهم، داستانها و تصاویری داریم که در هر لحظه ظاهر میشوند. برخی از اینها خوب و برخی بد هستند.
مدیریت قدرت ذهن
اگر افکار ما صحبت کردن ذهن با خودش هستند، پس براحتی میتوانیم به آنچه برای گفتن دارد، گوش فرا بدهیم. ما میتوانیم ذهنمان را در هنگامی که کار میکند، تحت نظر داشته باشیم.
این کار ” خویشتن نگری ” نام دارد، و کاملاً جدای از احساسات است، و اجازه میدهد تا به طور عینی افکاری را که دائما در حال بیان شدن هستند، مورد بررسی قرار دهیم.
بهترین کار برای رسیدن به خویشتن نگری، این که روی افکار خود تمرکز کنید و در هنگام این کار کمترین قضاوت ممکن را داشته باشید. وقتی این کار را بکنید، میتوانید ایجاد تغییرات در ذهن و مغزتان را شروع کنید. زیرا قادر هستید آنچه گفته میشود را تحت نظر داشته باشید.
نکته:
اگر یاد بگیریم که افکار تصادفیمان را بشناسیم، میتوانیم به خودمان بگوییم در مورد آنها نگران نباش!
ساختار مغز
گذشته از اینها، مغز یک بافت نرم حدودا یک کیلو و سیصد گرمی است که در داخل یک قاب محافظ بسیار سخت، بنام جمجمه قرار گرفته است. که این بافت تقریبا به هر طریق، تاثیر بسیار زیادی در زندگی ما دارد.
بنابراین باید مواظب باشید که چه خوراکی به مغزتان می دهید و چگونه تحریکش می کنید. چون با این کار، عملا ذهن تان را وسعت می بخشید. بالا بردن توانایی مغز برای موفق شدن در هر امری ضروری است. چرا که می تواند آن چیزی را که در نهایت شما می خواهید، کنترل کند.
مرکز کنترل یا فرماندهی
مغز یک مرکز فرماندهی مرکزی است که هر کاری را که شما انجام می دهید، تحت کنترل در می آورد و همچنین می تواند مشخص کند که چگونه فکر، احساس و عمل می کنید.
به عبارت ساده: هنگامی که مغز شما بهترین عملکرد را داشته باشد، به شما اجازه می دهد که بهترین باشید. مغز انسان معادل یک ابررایانه است و بسیار پیچیده تر از هر کامپیوتری که تاکنون به وسیله بشر ساخته شده است، کار می کند.
شیوه کارکرد مغز
مغز بطور طبیعی تمایل دارد که منفی باشد، اما قدرت ذهن میتواند به ترویج مثبتگرایی کمک کند. اگر بخواهیم از نظر بیولوژیکی برسی کنیم، که مغز واکنشهای قویتری نسبت به محرکهای منفی در مقایسه با محرکهای مثبت دارد، منطقی به نظر میرسد.
واکنش هایی مثل خطر، تهدید، اشتباه و مشکلات همه باعث بروز اختلال در زندگی میشوند. همچنین واکنش های مغز نسبت به محرک های مثبتی مثل ریلکس و راحت بودن و راضی بودن از زندگی را، برایمان دشوار میکنند.
مدیریت افکار و تجارب
اما ما میتوانیم از ذهن برای تمرکز بر روی چیزهای مثبت در زندگی استفاده کنیم. و با این کار الگوهای فکری جدیدی در مغز میسازیم که باعث شوند مغز دائما به آنها توجه کند. بهترین راه برای انجام این کار به خاطر سپردن تجارب شاد و مثبت است. آنها را جلوتر از هر فکر دیگری قرار بدهید و واقعا در مورد آنها دست کم به مدت پنج ثانیه فکر کنید.
یادگیری قدرت ذهن
چیزی را که در مورد قدرت ذهنتان، باید بدانید، اینکه قدرت ذهن، همان دانش و آگاهی شماست. تاثیرات اساسی بر روی مغز وجود دارد که می تواند به عملکرد آن شکل دهد و مشخص می کند که تا چه حد می توان عملکرد مغز را گسترش داد. این تاثیرات شامل ژن، گفتگو با خود، تجربیات زندگی، استرس و مطالعه می شود.
اما چیزی که باعث تعجب می شود، این است که با چنین ابزار فوق العاده ای که در اختیار داریم، چی باعث می شود که خیلی از آدم ها از تجربه کردن فرصت هایی که برای شان پیش می آید، خودداری کنند؟!
خب، چند مانع ساده وجود دارد که اگر به آنها اجازه دهید، می توانند قدرت زیادی در فرآیند یادگیری شما داشته باشند. اما کلید شکستن این موانع، فقط این است که برعکس شان را انجام دهید، تا بتوانید بر آنها غلبه کنید.
تغییر باورهای درونی
خیلی از آدم ها، بر این باورند که نمی توانند یاد بگیرند. در حالیکه واقعا این طور نیست و این امر باور بسیار عمیقی است، که در ذهن این افراد ریشه کرده است. اگر باور نداشته باشیم که می توانیم به هدف مان برسیم، قطعا نمی توانیم به آن دست پیدا کنیم. این به شما بستگی دارد که کاری را انجام دهید که باعث شود باورهای تان تغییر یابد.
اگر دربارهی انعطافپذیری عصبی چیزی شنیده باشید، میدانید ذهن شما قدرت این را دارد، مغزتان را دوباره سیمکشی کند. بله، درست متوجه شدید. سیمکشی مغز را میتوان عوض کرد و بر حسب عادات ذهن تغییر داد.
به این معنی که شما میتوانید، به معنای واقعی کلمه آن را با فکر کردن به چیزهای خاص مورد نظرتان تغییر دهید. هر چقدر بیشتر یه یک موضوع خاص فکر کنید، سلولهای عصبیتان بیشتر عادت میکنند که با این روش تحریک شوند.
ساختن الگو یا مسیر عصبی جدید
در حقیقت، زمانیکه شما بارها و بارها، از نورونهای خاصی بیشتر استفاده کنید، و از بعضی نورونها استفاده نکنید و یا کمتر استفاده کنید؛ در واقع، الگوهایی را میسازید که مغز شما به آنها عادت میکنند، و کمکم آنها را ترجیح میدهند.
وقتیکه این کار را انجام دهید، دنیای جدیدی پیش روی تان باز می شود. پس تلاش کنید اطلاعاتی را به مغزتان بدهید که بتواند باورهای تان را تغییر دهد. حقیقت این است که شما ذهنی شگفت انگیز، با قدرتی فوق العاده برای یادگیری دارید، که حتی نمی توانید تصورش را کنید. فقط باید به آن باور داشته باشید و وقتی که به باورتان عمل کنید، می توانید قدرت ذهن تان را رها سازید.
دانش صحیح را بیاموزید
به عنوان یک فرد یادگیرنده، شما باید سعی کنید، دانش صحیحی را یاد بگیرید و نه فقط اطلاعات یا ایده ای که شخصی مطرح کرده است. آنچه مردم را از فرآیند یادگیری دور نگه می دارد این است که نمی دانند، فرآیند دسترسی به دانش چگونه است. دانش از طریق تجربیات، کتاب و ارتباط با مردم به دست می آید. ما باید آن را آرام آرام فرا بگیریم.
همچنین این نکته را نیز باید مطرح کرد که بهتر است به دنبال یادگیری دانش از منابع معتبر باشیم. گاهی اوقات از زبان کسی می شنوم که: من این را در کتاب خواندم. اما آیا بنظرتان واقعا این امر درست است؟ فقط به این علت که شخصی آن را در کتابی نوشته است، نمیشه گفت که این موضوع درست است.
این وظیفه شماست که اطلاعات را پیدا کنید و سپس آنها را آزمایش کنید و در ذهن تان مرور کنید که آیا صحیح هستند و اگر اطلاعات صحیحی بودند، می توانید آنها را به منظور بهتر کردن زندگی و به موفقیت رسیدن، به درستی در زندگی تان به کار ببرید.
پس فراموش نکنید، شما باید آنچه را که برای به دست آوردن دانش صحیح فرا گرفته اید، مورد آزمایش قرار دهید و وقتی که این کار را انجام دادید می توانید حقیقتا قدرت ذهن تان را رها سازید.
عاشق یادگیری باشید
بعضی از افراد شوقی برای یادگیری ندارند. شاید اثر مثبت آن را تاکنون حس نکرده باشند، یا شاید هم تنبل باشند. پس می توان گفت که قبل از هر چیز، باید مشتاق یادگیری بود. اما تنها شروع به یادگیری موضوعاتی بکنیم که اثر فوری بر روی زندگی مان دارند.
برای مثال، وقتی که درباره مفهوم جدیدی را یاد بگیرید که به شما در به دست آوردن پول بیشتر کمک کند، می توانید به فر آیند یادگیری اعتماد پیدا کنید. همچنین وقتی که راه صحیحی را پیدا کنید که به شما بیاموزد چطوری با بدن تان ارتباط برقرار کنید، یا چطوری تغذیه بهتری برای لاغری و کاهش وزن، یا تناسب اندام داشته باشید؛ در آن صورت میل و اشتیاق به یادگیری پیدا خواهید کرد.
نظم مطالعه = قدرت ذهن
به دست آوردن دانش، زمان زیادی را می برد. باید با نظم خاصی آن را دنبال کرد، در غیر این صورت هرگز به دست نمی آید. فرآیند یادگیری نیاز به کار مستمر دارد. هر روز صبح باید با یک برنامه و روشی منظم، از خواب بیدار شوید که به ذهن تان نظم بدهد، و دسترسی سریعی به دانش را برای تان فراهم کند.
فرآیند یادگیری زمان زیادی را به خود اختصاص می دهد، ولی می توانید با کارهایی مثل: خواندن، گوش دادن، فیلم دیدن، مرور کردن، تمرین و تکرار کردن، به کارگیری اطلاعات، آزمایش کردن نتایج، تنظیم مجدد و … به آن سرعت ببخشید.
به زبان ساده تر، درست است که همه این کارها، نیاز به زمان زیادی دارد، اما وقتی که به آرامی ولی با اطمینان، به زندگی تان نظم بدهید، می توانید دانش کسب کنید و به این کارها سرعت ببخشید.
کلام آخر
یادتان باشد، در هر سنی می توانید فرآیند یادگیری را شروع کنید. مهم نیست که خیلی جوان یا خیلی مسن باشید؛ قدرت ذهن برای یادگیری است و تواناهای زیادی دارد. سالم و تندرست باشید