کیمیاگر
کیمیاگر
کیمیاگر _ هرچند دهه، کتابی منتشر میشود که زندگی خوانندگانش را برای ابد دگرگون میکند. کیمیاگر چنین است. «وقتی کسی به راستی چیزی را بخواهد، تمامی کیهان همدست میشود تا او روِیایش را تحقق بخشد.» این رمان شگفت انگیز پائولو کوئلیو، میلیون ها خواننده را در سراسر جهان به شعف آورده است. بگذریم که این داستان هم برگرفته از دفتر ششم مثنوی مولانا است …
این داستان که در سادگی و حکمتش خیره کننده است، درباره ی چوپانی اندلسی به نام سانتیاگو است که زادگاهش را در اسپانیا رها می کند و به شمال افریقا می رود تا گنجی را مدفون در حوالی اهرام بیابد. در این راه، با زنی کولی، مردی خودش را پادشاه می داند، و یک کیمیاگر آشنا می شود. همه ی این افراد، سانتیاگو را در مسیر جست و جویش هدایت می کنند. هیچ کس نمی داند این گنج چیست و آیا سانتیاگو می تواند بر موانع راهش در صحرا غلبه کند؟
اما پیزی که در آغاز ماجراجویی کودکانی به نظر می رسید، سرانجام به جست و جوی گنجی مبدل می شود که فقط در درون می توان آن را یافت. به جرات می توان گفت که کتاب گیمیاگر از زیرکانه ترین نکات روانشناسی بهره گرفته است و این موضوعات را با مهارت کامل به مخاطب خوب منعکس م نماید.
نکته قابل توجه:
یک شب از انگلیسی پرسید ” چرا در کتاب ها اینقدر سخت حرف میزنند؟!
گفت: چون تنها کسانی که رسالت فهمیدن دارند، می فهمند. تصور کن همه دنیا شروع کنند به تبدیل کردن سرب به طلا. آنوقت خیلی زود طلا ارزش اش رو از دست مید هد…
اینجاست که یاد جمله زیبای ویلیام بو لریتس افتام که میگفت: مثل خردمندان فکر کنید اما با مردم به زبان خودشان حرف بزنید.
استاد آزاد عزير خيلي عالي و كاربردي
باتشكر فراوان
دورود بر شما
ارادت دارم
استاد بزرگوار