معرفی کتاب

کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد را می‌توان به نوعی بهترین کتاب اوریانا فالاچی نامید. کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد با زاویه‌ی دید اول شخص و در قالب نامه‌ای از طرف یک زن جوان که گویا خود نویسنده است، خطاب به جنینی که در شکم خود دارد، نوشته شده تا فرزند نازاده‌اش را از مشکلات دنیا و بی‌رحمی‌های آن آگاه سازد.
نامه‌ به کودکی که هرگز زاده نشد (Letter To A Child Never Born) فریادی است از خشم نسبت به آنچه بر سر بشر آمده است، در عین حال از عشق مادر شدن نیز می‌گوید. کتاب کوچکی که از نخستین سطر تا انتها سرشار از احساس شادی، ترس، مهربانی، یأس، خشم، امید، افسردگی و اضطراب است.

شاید بحث اصلی اوریانا فالاچی (Oriana Fallaci) در این کتاب سقط جنین باشد، اما به طور کلی تمام دیدگاه‌های موجود درباره‌ی زن را توجیه می‌کند. نویسنده به سوالات ذهنی‌اش، که هر انسانی و مخصوصا هر زنی ممکن است در طول عمرش بارها از خود بپرسد، پرداخته است؛ همچون فرزند به دنیا آوردن، شیوه‌ی زندگی، چگونه زیستن، زن یا مرد بودن، عدالت، عشق و…

فروش این کتاب به بیش از چهار میلیون نسخه در جهان رسیده است. از دیگر آثار اوریانا فالاچی می‌توان به «زندگی، جنگ و دیگر هیچ»، «جنس ضعیف»، «اگر خورشید بمیرد»، «یک مرد» و… اشاره کرد. فالاچی در طول فعالیت‌های سیاسی و ادبی خود موفق به دریافت جوایز بسیاری از جمله جایزه «آنی تیلور» مرکز مطالعات فرهنگ عامه نیویورک و نامزدی جایزه نوبل ادبیات شد.

ترجمه کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

این کتاب نخستین بار در سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی با عنوان «به کودکی که هرگز زاده نشد» توسط مانی ارژنگی به فارسی ترجمه و توسط موسسه انتشارات امیر کبیر در ایران منتشر شد (شماره ثبت کتابخانه ملی: ۱۰۰۲-۲۵۳۵/۷/۱۷). دومین ترجمه کتاب با عنوان «نامه به کودکی که هرگز متولد نشد» توسط ویدا مشفق به فارسی ترجمه شد و انتشارات جاویدان آن را در سال ۱۳۵۵ منتشر کرد. در سال ۱۳۸۲ یغما گلرویی ترجمه چهارم این کتاب را انجام داد و انتشارات دارینوش آن را به چاپ رساند.

درباره اوریانا فالاچی:

اوریانا فالاچی (Oriana Fallaci) یکی از روزنامه‌نگاران سیاسی سرشناس ایتالیایی بود که در شهر فلورانس متولد و در سن 77 سالگی در همان شهر نیز درگذشت.
از فعالیت‌های برجسته فالاچی می‌توان به مصاحبه با رهبران و افراد سرشناسی چون محمدرضا پهلوی، یاسر عرفات، ذوالفقار علی بوتو، روح‌الله خمینی، ایندیرا گاندی، گلدامایر، ملک حسین، معمر قذافی، جرج حبش و هنری کیسینجر اشاره داشت.
پیش از رسیدن به سن بیست‌سالگی اوریانا فالاچی نوشتن در روزنامه‌ها را آغاز کرد و به دلیل هوش بالا و درک خاص سیاسی که داشت، چندی نگذشت از ستون کوچک در روزنامه‌ها به یک خبرنگار خبره بین‌المللی مبدل گشت.

فالاچی در دوران زندگی و نیاز فعالیت‌های حرفه‌ای که داشت موفق به کسب جوایز بی‌شماری شده بود که از شاخص‌ترین آنان می‌توان مدال طلای تلاش فرهنگی برلوسکونی، جایزه آمبرگئودرو؛ معتبرترین جایزه شهر میلان، جایزه آنی تیلور مرکز مطالعات فرهنگ عامه نیویورک و… را نام برد. همچنین قابل‌ذکر است که وی یک‌بار نیز برای دریافت جایزه نوبل ادبیات نامزد شده بود.
می‌توان اوریانا فالاچی را از لحاظ عقاید سیاسی از چپ بریده و راست‌گرا دانست، او از بعد مذهبی یک ملحد مسیحی به شمار می‌رفت که در ظاهر به خدا ایمانی نداشت اما تمایلاتی به سمت مسیحیت از خود نشان می‌داد، برای مثال وی در اوت 2005 با پاپ بندیکت شانزدهم نیز دیدار داشت.

درباره کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

دوران جنینی، ناشناخته‌ترین مرحله زندگیِ هر یک از انسان‌ها، دورانی مبهم و تکرارنشدنی است که شاید بتوان گفت سرآغاز هستی است. در این میان، بارداری عجیب‌ترین چالش برای هر زنی است که خواسته یا ناخواسته در یک مقطع زمانی از زندگی خود، با سیل عظیمی از احساسات و حالات روحی و روانی جدید روبه‌رو خواهد شد. گفت‌وگوی میان مادر و جنینی که در شکم دارد، درون‌مایه کتابی است که به معرفی آن ‌پرداخته ایم.

هیچ‌یک از ما دوران جنینی خود را به یاد نداریم! حیات‌مان بدون آنکه کمترین شناختی از محیط پیرامون خود داشته باشیم، در دنیای کوچک و رازآلودی شکل می‌گیرد، رشد می‌کند و در نهایت با تولد، آغاز می‌شود. در این میان ارتباط روحی و جسمی جنین با مادر خود، یکی از شگفت انگیزترین مراحل خلقت است! حالا تصور کنید که مادری با استفاده از این ارتباط، قبل از به دنیا آمدن کودک خود، شروع به معرفی و توصیف دنیایی کند که جنین قرار است در آن متولد شود و شروع به زندگی کند!

کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

این کتاب نیز با زاویه‌دید اول شخص و در قالب نامه‌ای از راوی داستان، به جنینی که در رحم خود دارد، نوشته شده است تا فرزندش را از مصیبت‌های دنیا و بی‌رحمی آن آگاه کند. در این کتاب مادری مشکلات جامعه متمدن و مدرن را در قالب گفت‌وگو با جنین خود بیان می‌کند و در عین حال در حال کشمکش بین مراقبت‌های دوران بارداری و استقلال شخصی خود نیز هست.

نثر روان، جلوه‌هایی از واقع‌گرایی و حس صداقت در متن این کتاب، نشان‌دهنده درک یک تجربه واقعی است! نویسنده در طول این کتاب و در بطن زندگی روزانه با تمام اتفاقات تلخ و شیرین خود، با واژگانی ساده به توصیف دقیق دنیایی می‌پردازد که در آن زندگی می‌کنیم. در واقع این کتاب، واقعیت زندگی تمام ما آدم‌های مدرن است که با تمام چالش‌های موجود، در حال گذران آن هستند.

با آنکه فالاچی در ابتدای این کتاب نگاهی سیاه به دنیا و آنچه در آن می‌گذرد دارد، اما در پایان نگاهی امیدوارانه به زندگی دارد و بیان می‌کند که زندگی با همه سختی‌ها و آسانی‌ها، رنج‌ها و خوشی‌ها جریان دارد و باید جریان یابد.

آیا کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد برای شماست؟

نویسنده این کتاب، یعنی اوریانا فالاچی، این کتاب را به آن‌هایی تقدیم کرده است که از تردید نمی‌هراسند؛ آنان که بدون خستگی و ترس از رنج و مرگ به چراها می‌اندیشند. آنان که خود را بر سر این دوراهی قرار می‌دهند که زندگی‌بخش باشند یا از این بخشش خودداری کنند.

اگر حالات درونی شما جز هر یک از این توصیف‌هاست، این کتاب را بخوانید. هرچند که این کتاب پیشکشی است از یک زن، به تمامی زنان، اما خواندن آن صرف‌نظر از نوع جنسیت، چندان خالی از لطف نیست.

بخش‌هایی از کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

ما زوج عجیبی هستیم، تو و من. همه‌چیز تو به من بستگی دارد و همه‌چیز من وابسته به توست: اگر تو بیمار شوی، من هم می‌شوم. اگر من بمیرم، تو هم می‌میری. اما نه من می‌توانم با تو ارتباط برقرار کنم نه تو با من. با وجود حکمت بی‌پایانت، تو حتی نمی‌دانی من چه شکلی هستم، چند ساله‌ام، به چه زبانی حرف می‌زنم. نمی‌دانی اهل کجا هستم. کجا زندگی می‌کنم و چه می‌کنم. حتی نمی‌دانی سیاه‌پوستم یا سفیدپوست، جوانم یا پیر، بلندم یا کوتاه. من هنوز نمی‌دانم آیا تو یک شخص هستی یا نه. ما دو غریبه‌ایم که به یک سرنوشت مشترک گره خورده‌ایم، دو موجود که در یک بدن به وحدت رسیده‌اند. دو موجود که یکدیگر را نمی‌شناسند و از هم دورند…

هيچ چيز از نيستى بدتر نيست. برايت تكرار مى‌كنم من از درد نمى‌ترسم. درد با ما به دنيا مى‌آيد و رشد مى‌كند و همچنان كه به داشتن دو بازو و دو پا عادت داريم به درد خو مى‌كنيم. در واقع، از مرگ هم بيمى ندارم، زيرا اگر آدميزاد مى‌ميرد مفهومش اين است كه به دنيا آمده، از نيستى رها شده. من از نيستى بيمناكم، از نبودن، از اقرار به وجود نداشتن، حتى اگر آدم تصادفا و در اثر اشتباه يا تفريح ديگرى به دنيا بيايد…

جملات برگزیده کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

– من برای ماندنِ تو تصمیمم را گرفته‌ام: تو به‌دنیا خواهی آمد و من این تصمیم را پس از دیدنِ عکسی از تو گرفتم.
– آن روزی که حوا سیب را از درخت چید، چیزی به اسم گناه متولد نشد، بلکه فضیلتی پرشکوه به اسم نافرمانی زاده شد.
– عشق همان احساسی است که در مادری هنگامِ به آغوش گرفتنِ کودکِ بی‌دفاع و کوچکش بروز می‌کند.
– آخر چگونه یک مرد که قادر به حامله‌ شدن نیست، می‌تواند احساسِ زنی را درک کند که کودکی در شکمش دارد؟
– کشیش تو را متعلق به خدا، دوستم تو را متعلق به مادر و دیگران تو را دارایی کشور می‌پندارند.

در بخشی از کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد می‌خوانیم:

پدرت برای بار دوم تماس گرفت. صدایش می‌لرزید. می‌خواست مطمئن شود که دکتر حاملگی‌ام را تأیید کرده است یا نه. به او گفتم که حامله هستم. دوباره از من پرسید: «کِی کار را تمام می‌کنم؟» من هم برای بار دوم تلفن را رویش قطع کردم، بدون اینکه به حرف‌هایش گوش کنم. چیزی که نمی‌فهمم این است که چرا وقتی زنی اعلام می‌کند که قانونی حامله شده است همه برایش جشن می‌گیرند و اگر پاکتی به دست داشته باشد، آن را برایش حمل می‌کنند و از او التماس می‌کنند که کارهای سنگین و سخت انجام ندهد و کاملاً استراحت کند. چه خوب، تبریک می‌گوییم، بیایید اینجا بنشینید، استراحت کنید. اما وقتی‌ می‌فهمند من حامله‌ام، سرد و ساکت می‌شوند یا راجع به سقط حرف می‌زنند.

کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

من این را دسیسه می‌نامم؛ نقشه‌ای برای جداییِ من و تو از یکدیگر. لحظاتی هم هست که احساس نگرانی می‌کنم، چه کسی پیروز خواهد شد؟ ما یا آن‌ها که می‌خواهند من و فرزندم را از هم جدا سازند. شاید این افکار بعد از تلفن پدرت، سراغم آمده باشد، افکار تلخی که امید داشتم آن‌ها را فراموش کنم و زخم‌هایی که فکر می‌کردم بر آن‌ها غلبه کرده‌ام با تلفن پدرت تشدید شدند. جراحت‌هایی که از گذشته بر روحِ من مانده بود و معنای عشق را برایم مبهم نموده بودند. جراحت‌هایم التیام یافته‌اند و جای زخم‌ها به‌زحمت قابل مشاهده است، اما همان یک تلفن کافی است تا دوباره دردناک شوند. مثل دردهای کهنه که به مرور زمان تغییر می‌کنند.

کتاب صوتی را اینجا می توانید از سایت نوار به آدرس www.navaar.ir تهیه کنید


مشخصات کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

عنوان: نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
موضوع: نامه های تخیلی
نویسنده : اوریانا فالاچی
مترجم : یغما گلرویی و حسین علیشیری
ناشر: دارینوش
قطع: رقعی
سال انتشار: ۱۳۹۳
تعداد چاپ: ۷
عرض: ۱۴
ارتفاع: ۲۱.۳
نوع جلد: نرم
تعداد صفحات: ۱۲۰
قیمت: ۲۵۰,۰۰۰ ریال

منبع مدیریت استراتژیک بدن

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا