مديريت
مفهوم مدیریت استراتژیک بدن
این ترکیب واژگان نام کتابی است در رشته جامعهشناسی و دقت در معنی سه واژه بالا به طور مجرد سه معنی مجزا و منفک را به ذهن متبادر میسازد.
اگر ما خود را جای انسانی در میان سه واژه بالا قرار دهیم، متوجه یک معنا میشویم و آن هم زندگی است؛ زندگی انسانی که در اجتماع برای خود هویتی به نام بدن میسازد. پس انسان در روند زندگی اجتماعی با شکل دادن به بدن و در اصطلاح با شیوههای استراتژیک «مدیریت بدن» روبهروست.
بستر هستی انسان اجتماع است و ابزار زندگی روزمرهاش بدن اوست. در حال حاضر درصد انسانهایی که فارغ از بدن خود زندگی کنند بسیار کم است، بنابراین رابطه تنگاتنگ سه واژه فوق در معنی و عملکرد آشکار میشود. در اینجا نقش تفکر حاکم بر بدن تعیینکننده است. اگر انسان به بدن خود نگاه معنوی و نگرش حکمی داشته باشد، رفتار خود و ساخته خود را در تعامل با حکمت عناصر اجتماعی بهگونهای طراحی میکند که با یکدیگر در تقابل و تضاد نباشد.
در جامعه مدرن با توجه کردن به مقوله بدن به منزله نقطه عطف، سلسله مراتب سنتی ساختن بدنها را میتوان دگرگون کرد. بدنهای سنتی، که در گذشته تشویق میشدند، اهمیت خود را از دست دادند و نوعی نگرش دموکراتیک جدید بر پایه ساختار دنیای نوین پدید آمد. هر عصری فرم جدید خود را از بدن میطلبد و هدف مدیریت استراتژیک بدن در دنیای جدید این است که شکلی جدید و امروزی به بدنها بدهد.
گاهی در مدیریت استراتژیک بدن از تجربیات جدید و ناآشنای ظاهری استقبال میشود، گرچه در بعضی از فرهنگها از یک زبان مشترک ظاهری پیروی میکند و محدودیتهایی به وسیله عوامل بیرونی بر تصمیمگیری افراد برای مدیریت بدنهایشان اثرگذار است.
به تجربه ثابت شده است که توفیق یا توفیق نیافتن در مدیریت استراتژیک بدن به کیفیت و اثربخشی شیوههای بهکارگیری آن برمیگردد. افراد موفق در این جامعه مدرن امروزی، افرادی خواهند بود که توانایی رقابت در صحنه اجتماع مدرن را داشته باشند. بنابراین تصمیماتی که به وسیله آنها درباره بدنهایشان اتخاذ میشود باید با مدیریت راهبردی در ارتباط باشند.
افراد هرچه تصمیمگیرندگان فعالتری باشند، در زمینه مدیریت بدن موفقتر خواهند بود. در مدیریت استراتژیک بدن، عواملی اثرگذار هستند که به بدنها شکل میدهند و برای بدنها برنامهریزی میکنند و الگو ارائه میدهند؛ همان الگویی که شانس موفقیت افراد را در رقابت ایجاد میکند.