معرفی کتاب

کتاب تمرکز

کتاب تمرکز

کتاب تمرکز _ کتابی است از نویسنده و روانشناس معروف امریکایی دانیل گلمن، که توسط انتشارات پندارتابان و با ترجمه حمیدرضا بلوچ روانه بازار کتاب شده است.
گلمن که با کتاب هوش عاطفی خود شهرت زیادی در سراسر جهان پیدا کرد و فروش خوبی هم در ایران داشت، کتاب‌های موفق هوش محیط زیستی و هوش اجتماعی را نیز در کارنامه خود دارد.

این نویسنده در کتاب تمرکز به مبحث توجه و تمرکز در زندگی می‌پردازد و پرداختن به این موضوع را بسیار مهم می‌داند. در جایی از کتاب به نقل از ریچارد دیویدسون، تمرکز را یکی از توانایی‌های اساسی زندگی می‌داند که ما را در میان آشفتگی‌های دنیای درونمان، روابطمان با دیگران و همچنین سایر چالش‌های دیگری که در زندگی پیش رویمان قرار می‌گیرد، به جلو هدایت می‌کند.

 

گلمن، معتقد است که تمام قابلیت‌های درونی ما مانند خودآگاهی، همدلی و… باعث موفقیت یا شکست خواهند بود و تمام این قابلیت‌ها را منتهی به سه شاخه اصلی می‌داند که عبارت است از: تمرکز بر خود، تمرکز بر دیگری و تمرکز بر دنیای بیرونی؛ و موفقیت و خوب بودن در زندگی را وابسته به تقویت این سه شاخه می‌داند. نویسنده در این کتاب امیدوار است نقش مهم تمرکز در زندگی را برای مخاطبش آشکار سازد و با ارائه راهنمایی‌هایی به تقویت آن کمک کند.


درباره نویسنده کتاب تمرکز

نویسنده کتاب پرفروش هوش عاطفی در کتاب تمرکز (Focus: The Hidden Driver Of Excellent) به راز مهم عملکرد عالی، یعنی توجه و تمرکز می‌پردازد. توجه و تمرکز در واقع مثل یک عضله است. هرچقدر بیشتر از آن استفاده کنید قوی‌تر می‌شود. ولی اگر آن را کم به‌ کار بگیرید ضعیف‌تر خواهد شد.

دانیل گلمن (Daniel Goleman) معتقد است کسانی که می‌خواهند در هر زمینه، از جمله ورزش، تحصیل، هنر و کسب‌و‌کار بر دنیای درونی خود، دیگری و جامعه تمرکز خوبی داشته باشند، باید به تمرین تمرکز ذهنی بپردازند و از شکست‌های خود درس بگیرند و عواطف مثبت داشته باشند. گلمن در این کتاب همچنین به افراد توصیه می‌کند که نه تنها فقط به مشکلات شخصی خود، بلکه به مشکلات دنیای بیرونی و آینده توجه داشته باشند.

دکتر دانیل گلمن در کتاب تمرکز، در عصری که عوامل مختلف باعث حواس‌پرتی و گیجی ما می‌شوند و همواره در معرض بمباران اطلاعات هستیم، به تجزیه و تحلیل توجه و تمرکز می‌پردازد.


در بخشی از کتاب تمرکز می‌خوانیم:

روزهای خوب، روزهایی نبود که ایده‌های بزرگ و مؤثری ارائه شود؛ بلکه پیروزی‌های کوچک نقش تعیین‌ کننده داشتند. ابداعات کوچک و حل مشکلات کوچک با گام‌های استوار به سمت هدف بزرگ‌تر ایده‌های خلاقانه زمانی به بهترین وجه جاری می‌شد که افراد اهداف مشخص و واضحی داشتند و آزاد بودند به هر شکل می‌توانند به این اهداف دست یابند، و از همه مهم‌تر این‌ که از نظر زمانی نیز در منگنه قرار نداشتند؛ یعنی به قدر کافی به آن‌ها زمان داده شده بود که آزادانه فکر کنند. این همان پیله‌ای است که خلاقیت در آن متولد می‌شود.

 

بخش‌هایی از صفحات ابتدایی کتاب تمرکز:

اگر قوه‌ی توجه ما به خوبی بر وظیفه‌ای که پیش روی ماست تمرکز نکند، آن‌گاه کار مذبور را خوب انجام نخواهیم داد. همه‌ی چالاکی و زیرکی ما در عرصه های مختلف زندگی به همین قدرت توجه و تمرکز ما بستگی دارد.

توجه دقیقاً مثل یک عضله عمل می‌کند، اگر آن را کم به کار ببریم ضعیف می‌شود و اگر زیاد مورد استفاده قرار دهیم کارآمد و قوی می‌شود.

 

دلمشغولی دیجیتالی باعث می‌شود از رودرویی و گفت‌و‌گو با مردم واقعی باز بمانیم و فراموش کنیم که از تعامل و صحبت چهره به چهره با مردم است که می‌توانیم علائم و پیام‌های غیر کلامی را یاد بگیریم. نسل جدید دیجیتالی ممکن است در کار با صفحه کلید تلفن همراه یا کامپیوتر ماهر باشد، ولی در هنگام چهره به چهره شدن با آدم‌ها در دنیای واقعی از درک رفتار آن‌ها عاجز است، به ویژه آن‌که در هنگام تعال با دیگران، گاه و بیگاه، سرش را پایین می‌اندازد و دکمه های تلفن همراه خود را فشار می‌دهد و پیامی را که از سوی دوستش برایش ارسال شده می‌خواند یا برای او پیامی می‌فرستد.

 

یک معلم کلاس هشتم به من گفت که در طی سال‌های زیادی که تدریس کرده است کتاب اسطوره شناسی همیلتون را برای دانش‌آموزان خود ‌می‌خوانده است و آن‌ها عاشق این کتاب بوده‌اند. «اما از پنج سال گذشته به این طرف، بچه‌ها دیگر از خواندن زندگی اسطوره‌ها هیجان‌زده نمی‌شوند. آن‌ها می‌گویندخواندن کتاب سخت است و جملات آن خیلی پیچیده است و مدت زیادی طول می‌کشد تا یک صفحه از آن را بخوانند.»

توجه:

ایجاد ارتباط، نیاز به تمرکز و توجه متقابل و دوطرفه دارد. برای دستیابی به این ارتباطِ انسانی نیاز به تلاش داریم چون در زندگی روزمره با سیلی از عوامل برهم‌زننده‌ی تمرکز و توجه رو به رو هستیم.

یک استاد دانشگاه که فیلم تدریس می‌کند به من گفت: «در حال خواندن زندگی‌نامه‌ی یکی از اسطوره‌های سینما، یعنی فرانسوا تروفو هستم. اما در هر گام فقط می‌توانم دو صفحه بخوانم؛ چون بلافاصله اسیر این وسوسه‌ی مقاومت‌ناپذیر می‌شوم که به صندوق نامه‌ی الکترونیکی خود مراجعه کنم و ببینم آیا نامه‌ی جدیدی برایم رسیده یا نه. فکر می‌کنم به تدریج دارم توانایی‌ام برای حفظ تمرکز بر موضوعات جدی را از دست می‌دهم.

 

اریک کافمن، جامعه شناس، می‌گوید: «این عدم مقاومت در مقابل وسوسه‌ی سر زدن به صندوق پستی یا شبکه‌های اجتماعی، در هنگام گفت‌وگو با دیگران، منجر به ارسال این پیام به مخاطب می‌شود:”من هیچ علاقه‌ای به حرف زدن با شما ندارم، از من دور شو!”»

نکته:

سرازیر شدن اطلاعات باعث می‌شود مغز ما به راه‌های میانبر روی بیاورد، از جمله نامه‌های الکترونیکی‌مان را سرسری می‌خوانیم، از پیام های صوتی‌مان سریع می‌گذریم و پیغام‌ها و یادداشت‌ها را به گونه‌ای شتابزده بررسی می‌کنیم. موضوع فقط این نیست که ما عادت کرده‌ایم که توجه خود را به میزان کم به کار ببریم، بلکه تعداد پیام‌هایی که دریافت می‌کنیم به حدی زیاد است که وقتی برایمان باقی نمی‌گذارد که روی آن‌ها تعمق کنیم.

 

تمرکز ما هر چقدر بیشتر درگیر آشوب و اضطراب قرار گیرد، به همان میزان عملکردمان بدتر خواهد شد.

هر چقدر توجه انتخابی ما قوی‌تر باشد، به همان میزان می‌توانیم با نیرو و انرژی بیشتری جذب کاری شویم که برای انجام دادن انتخاب کرده‌ایم. وقتی که صحنه‌ای از یک فیلم یا عبارتی در یک شعر ما را باخودش می‌برد برایمان آرامش‌بخش است. تمرکز قوی روی یک موضوع باعث می‌شود فرد در شبکه‌ی اجتماعی اینترنت یا انجام دادن تکلیف و کار خود به حدی غرق شود که اصلاً نفهمد در اطرافش چه می‌گذرد. و لحظه‌ای سر بلند کند و بشنود که مادرش او را برای خوردن شام صدا می‌زند!

 

تفکر عمیق نیاز به یک ذهن متمرکز دارد. هر چقدر عوامل گیج‌کننده‌‌‌ی حواس بیشتر باشند، تفکر و اندیشیدن ما نیز سطحی‌تر خواهد شد. همان‌طور که هر چقدر افکار و اندیشه‌های ما کوتاه‌تر باشد، احتمال این‌که جزئی و پیش‌‌پا افتاده‌تر باشد بیشتر خواهد بود.

 

نکته کلیدی و مهم برای بیشتر غرق شدن در زندگی این است که سعی کنیم از آنچه می‌خواهیم انجام دهیم لذت ببریم، همان کاری که افراد ساده‌ی زحمتکش در رابطه با شغل و حرفه‌ی خود انجام ‌می‌‌دهند. همه‌ی کسانی که در حرفه‌ی خود سرآمد و مشهور می‌شوند از همین اصل پیروی می‌کنند؛ یعنی به شغل خود عشق می‌ورزند و با کار و تلاش بسیار سعی می‌کنند در آن پیشرفت کنند.


فهرست مطالب

1. قابلیت ذهنی دقیق و ماهرانه

بخش اول: آناتومی توجه
2. پایه و اساس
3. توجه بالا و پایین
4. ارزش یک ذهن شناور و پرسه‌زن
5. یافتن تعادل

بخش دوم: خودآگاهی
6. سکان درونی
7. دیدن خویشتن همان ‌گونه که دیگران ما را می‌بینند
8. دستورالعملی برای کنترل خود

بخش سوم: خواندنِ احساس دیگران
9. زنی که خیلی می‌دانست
10. سه نوع همدلی
11. حساسیت اجتماعی

بخش چهارم: تصویر کلی‌تر
12. طرح‌ها، سیستم‌ها و بی‌نظمی‌ها
13. کوری سیستم
14. تهدیدهای دور

بخش پنجم: عملکرد هوشمندانه
15. 10 هزار ساعت تمرین
16. حرفه‌ای‌های بازی‌های کامپیوتری
17. تمرین تنفس

بخش ششم: مدیری با تمرکز بالا
18. مدیران چگونه باید توجه خود را هدایت کنند
19. تمرکز سه‌گانه‌ی مدیر
20. چه ویژگی‌هایی یک فرد را مدیر می‌سازد؟

بخش هفتم: تصویر بزرگ
21. هدایت انسان‌ها برای آینده‌ی دور


مشخصات کتاب:

عنوان تمرکز
نويسنده دانيل گلمن
مترجم حميدرضا بلوچ
زبان فارسی
سال چاپ 1395
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 280
قطع رقعی
ابعاد 13.9 * 21.5 * 1.7
نوع جلد شوميز
وزن 325
شابك 9786006895703
انتشارات پندارتابان

لینک تهیه کتاب از شهر کتاب

منبع مدیریت استراتژیک بدن

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا